شناسهٔ خبر: 9910 - سرویس دیگر رسانه ها

نشست تحلیل کتاب «علم، جامعه، اخلاق» با حضور کارشناسان برگزار شد

در سلسله نشست‎های تخصصی کتاب هفته که به تحلیل کتاب " علم، جامعه، اخلاق" اختصاص داشت مباحثی همچون تاثیر تحولات اجتماعی بر نظریات علمی در جوامع مختلف مطرح شد و مقالات مختلف این کتاب مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ نشست تخصصی بررسی کتاب "علم، جامعه، اخلاق" یا "جستاری در ابعاد اجتماعی و اخلاقی علم" سه شنبه ۱۷ دی ماه با حضور علی اصغر محمدخانی، حسین معصومی همدانی، حسین شیخ زاده و امیراحسان کربلایی زاده در سالن کنفرانس شهر کتاب برگزار شد.

در ابتدای این برنامه علی اصغر محمد خانی با اشاره به فصلهای این کتاب عنوان کرد: این کتاب شامل چهاربخش علم و قدرت، علم و جامعه، علم و جنسیت و علم و اخلاق است در واقع رابطه علم با قدرت، جامعه، اخلاق و جنسیت در مقالات مطرح شده در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش علم و قدرت رابطه دانشمندان با اصحاب قدرت در جوامع مختلف مطرح می شود.

وی درباره مباحث مطرح شده در این کتاب گفت: در مقالات این کتاب زبان علم و ویژگیهای آن و همچنین استعاره های زبان علم و تفاوتهایی که این استعاره ها با استعاره های مطرح شده در ادبیات دارند مورد توجه قرار گرفته است. یکی دیگر از مباحث مطرح شده در این کتاب نیز اهمیت ارزشهای اخلاقی در علم است. همچنین موضوع علم و فناوری و رابطه ای که علم با معرفت دارد و اینکه نهادهای اجتماعی و مراجع قدرت چه سهمی در فهم علم و فناوری دارند نیز از دیگر پرسشهای مطرح شده در این کتاب است.

در ادامه این جلسه امیر احسان کرباسی زاده مترجم و پژوهشگر که یکی از مترجمان کتاب است درباره مطالعات علمی و رواج آنها در جامعه عنوان کرد: این مساله که علم به صورت یک نهاد مورد توجه قرار گرفته بعد از انقلابهای علمی و از قرن هفده و هجده باب شده است. از بعد از رنسانس تشکیل تشکل های علمی سبب شد که علم از حالت فعالیتهای پراکنده و مجزا بیرون آمده و به فعالیتهای متمرکز تبدیل شود.

وی ادامه داد: بعد از گالیله دانشمندان دور هم جمع شدند و دغدغه های علمی‌شان را مطرح کرده و انتشار دادند. در همین راستا چند سال بعد از این اتفاق آکادمی علم به وجود آمد و برای اولین بار عده ای به صورت نظامند روی پدیده ای کار کردند و در عین حال حقوقشان هم تامین شد. این اتفاق بعد از رنسانس رخ داد اما در قرن نوزده و بیست نهادهای علمی به صورت قارچ گونه رشد کردند تا جایی که تعداد محققان و دانشمندان در سال ۱۹۶۰ حدود ۵ میلیون نفر برآورد شده است و ۸۵ درصد از دانشمندان نیز در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی زندگی می کردند. بنابراین در قرن بیستم علم رشد بی سابقه ای البته به صورت نهادی پیدا کرده است. حال باید دید ساختار این نهاد علمی چه تاثیری در خروجی آن داشته است.

این پژوهشگر متذکر شد: باید به این مساله توجه کرد که آیا روابط افراد با یکدیگر در این نهادهای علمی می تواند در خروجی آن نهادها تاثیرگذار باشد یا خیر. در واقع این مساله که دستاوردهای نهادهای اجتماعی را در خروجی برنامه های علمی دخیل بدانیم در قرن بیست مشخص می شود. در همین راستا لودویک فلک معتقد است تجربه بصری برای کسی که آموزش دیده تجربه منحصر به فردی خواهد بود گویی برای دیدن حقایق علمی تعلق به یک جامعه علمی شرط لازم است.

کرباسی زاده در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به مطالعات اجتماعی در علم گفت: بعد از انتشار ساختار انقلابهای علمی، مطالعات اجتماعی علم رفته رفته جای خود را باز کرده است و این نکته مورد توجه قرار گرفت که برای توضیح کار دانشمندان باید به شرایط اجتماعی آنها توجه کرد و این مساله مورد بحث واقع شدکه عوامل اجتماعی چه نقشی در تحول علم دارند. به عنوان نمونه یک جامعه دیکتاتوری چگونه ممکن است مانع از انتشار یک نظریه علمی شود. ادعای مطرح شده قوی تر این بود که نه تنها مطالعات اجتماعی در نظریات دخیل هستند بلکه بر محتوای آنها هم تاثیر می گذارند. پس تاثیر عوامل اجتماعی را در خود نظریات علمی هم می شود نشان داد.

این مترجم در انتهای صحبتهایش عنوان کرد: اگر این نظریه را قبول داشته باشیم می توانیم به مبحث مطالعات اجتماعی علم ورود پیدا کنیم البته فلاسفه قدیمی علم هم در برابر این نوع نگاه به علم موضع گرفته اند، بنابراین طبقه جدیدی از محققان به وجود آمدند که معتقدند باید نقش عوامل اجتماعی را در ارائه نظریات علمی پر رنگ کرد. به این شکل می بینیم نظریه هایی که به ظاهر وابسته به هیچ عامل اجتماعی نیستند در باطن چقدر تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار دارند.

در ادامه این جلسه حسین شیخ رضایی یکی دیگر از مترجمان این کتاب درباره اهمیت این اثر عنوان کرد: اگر نگاهی به معضلات دور و برمان اعم از سیاسی اجتماعی و حتی ایدئولوژیک بیاندازیم به این نتیجه می رسیم که ریشه یک طرف از آنها در علم است چون شرایط زندگی همه ما در ایران به مقدار زیادی تحت تاثیر شرایط هسته ای کشور قرار دارد. در واقع بیشتر چالشهای امروزه به مساله تکنولوژی و علم باز می گردد. بنابر این به عقیده من ایده اصلی انتشار این کتاب این بود که ما فکر می کردیم مساله علوم اجتماعی در علم برای جامعه ما که نه جز تولیدکنندگان طراز اول است و نه خودش تکنولوژی تولید می کند اهمیت ویژه ای دارد چون بیشتر مسائل مطرح شده در کشور ما حول علم و تکنولوژی می گردد.

وی ادامه داد: مطالعات اجتماعی علم می تواند دید انتقادی نسبت به علم و تکنولوژی در مردم ما به وجود بیاورد، بنابراین ترجمه این کتاب برای مخاطبان ایرانی مفید خواهد بود. ما به عنوان یک شهروند همانطور که حق نظارت بر کار سیاستمداران را داریم حق داریم بدانیم پیشرفت تکنولوژی چه نقشی در زندگیمان ایفا می کند.

این مترجم ادامه داد: در واقع اگر نسبت به علم و تکنولوژی دید انتقادی داشته باشیم سبب می شود که دیدگاههای جهانی سومی‌مان را کنار بگذاریم به همین منظور مطالعات اجتماعی علم می تواند به ما کمک کند. اگر به درستی این مطالعات اجتماعی وارد کتابهای درسی ما شود کمک های فراوانی به آگاهی مردم درباره کارکردهای علم و وظایف دانشمندان می کند.

وی متذکر شد: به این ترتیب می توان به محققان و دانشمندان نشان داد که هراثر تولیدی‌شان می تواند بعد انسانی هم داشته باشد. شناساندن این امر که علم از محیطی که در آن رشد کرده تاثیر می گیرد و بر محیطی که در آن وجود دارد تاثیر می گذارد بسیار مهم است در واقع جای خالی اینکه چطور علم می تواند به عنوان یک نهاد اجتماعی اثر گذار در جامعه ما مطرح شود احساس می شود.

وی در پایان صحبتهایش با اشاره به مباحث مطرح شده در مقالات این کتاب عنوان کرد: برخی مباحث مطرح شده در این کتاب راحت تر و سهل تر هستند اما برخی مقالات تخصصی ترند. این کتاب شامل ۴ بخش است که بخشهایی از آن تالیفی و بخشهایی ترجمه هستند.

در ادامه برنامه حسین معصومی همدانی پژوهشگر و کارشناس در رشته تاریخ علم، ادبیات و فلسفه درباره مقالاتی که در این کتاب منتشر شده است گفت:  با بروز شرایط جدیدی اجتماعی و تحولات تاریخ فلسفه علم این مسئله را که علم خودش اسباب رشد خودش را فراهم می کند، مورد تردید قرار گرفت. این مباحث از دهه ۶۰ میلادی بیشتر مورد توجه قرار گرفت چون مفهوم جدیدی در فلسفه علم مطرح شد که مدتها در مورد آن مخالفت می کردند این مباحث دخیل بودن تحولات اجتماعی در نظریات علمی بود. یکی از جریانات که باعث بروز این تحولات شد وجود کشورهای استعمار زده بود که بعد از جدا شدن از کشور استعمارگرشان به آگاهی نسبت به تاریخ علم در کشورشان دست پیدا کردند.

وی افزود: در مجموع این تصور که ما فقط یک نوع علم و روش علمی داریم به هم خورده است .حتی جنبش های اقلیت دیگری که در تکوین علم سهم داشتد در جریان این نوع تاریخ نگاری علمی نقش مهمی را ایفا کردند چون در گذشته سهمشان در تکوین علم نادیده گرفته می شد.

این کارشناس ادامه داد: معتقدم کتاب "علم، جامعه اخلاق" کتابی در زمینه تاریخ نویسی علم نیست و بیشتر به مطالعات علمی پرداخته است. تنها بخش دوم کتاب که "علم و قدرت" نام دارد بیشتر جنبه تاریخی داشته و نشان می دهد که علما چه روابطی با نهادهای قدرت در زمان خود داشته اند. در این کتاب واقعیاتی که تا به حال کمتر به چشم می آمده آشکار شده است اما معتقدم در برخی موارد مانند فصل علم و جنسیت مقالات نتیجه عکس داده اند.

معصومی همدانی یادآور شد: در این کتاب ارزش های درونی و بیرونی مورد توجه قرار گرفته و تزی که در مقاله علم و جنسیت مطرح شده نشان دهنده این است که ما از هیچ کدام از این ارزشها گریزی نداریم. مسئله ای که پذیرش آن برای علمای کلاسیک مشکل است این است که ارزشهای بیرونی نمی تواند بر دید علمی دانشمندان تاثیر بگذارد. این دانشمندان معتقد بودند که علما بر ارزشهای بیرونی واقف نبودند و در طول زمان است که این ارزشها تاثیرشان را می گذارند.

وی بیان کرد: اما مسئله مورد توجه دیگر این است که اگر به این عوامل وقوف پیدا کنیم به این سمت گرایش پیدا می کنیم که عوامل ناخواسته را حذف و عوامل مورد نظرمان را جایگزینشان کنیم. معتقدم تزهایی که در این کتاب مطرح شده بسیار جالب توجه است اما باید تبعات اجتماعی و سیاسی این تزها را نیز مورد توجه قرار دهیم. نکته ای که در مبحث اجتماعی بودن علم فراموش می شود این است که آیا علم فرقی با دیگر پدیده های اجتماعی مثل حقوق دارد یا نه.

وی افزود: سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا علم ویژگی هایی ندارد که آن را از سایر عناصر اجتماعی متمایز کند؟. به عنوان نمونه فیزیکی که ما در ایران می خوانیم همان علم فیزیکی است که در آمریکا یا بورکینافاسو آموزش داده می شود. بنابراین باید به این مسئله توجه کرد که این یگانگی در علم از کجا می آید؟. در واقع این ایراد جدی به پدیده مطالعات اجتماعی علم وارد است که نمی توانند یگانگی این پدیده را توضیح دهند. البته در این کتاب این ایراد به فصل علم و جنسیت بیشتر وارد است و بقیه فصول کتاب بسیار خواندنی تر از این فصل هستند.

در پایان جلسه نیز حسین معصومی و دیگر پژوهشگران حاضر در جلسه به سئوالات مخاطبان پاسخ دادند.