شناسهٔ خبر: 57744 - سرویس دیگر رسانه ها

روزآمدی، مهمترین ویژگی الهیات اگزیستانس است

مهدی عباس زاده گفت: نخستین ویژگی الهیات اگزیستانس، روزآمدی است. مک‌کواری با بهره‌گیری از هایدگر متقدم سعی می‌کند کلام مسیحی را روزآمد کرده و با زبان زمان با مخاطب صحبت کند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کرسی ترویجی «نقد الهیات اگزیستانس» به همت گروه معرفت‌شناسی و قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با حضور مهدی عباس‌زاده، حمیدرضا آیت‌اللهی و حجت‌الاسلام علیرضا قائمی‌نیا، روز دوشنبه، ۳ دی‌ماه در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

مهدی عباس‌زاده، معاون پژوهشی و عضو هیأت علمی گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست توضیحاتی را درباره کتاب «الهیات اگزیستانس» ارائه کرد و گفت: فلسفه وجودی در بحث تحلیل انسان و ویژگی‌های وجودی آن وارد شده است و الهیات اگزیستانس نیز تلاش می‌کند از این ظرفیت‌ها در برابر جریان‌های الحادی، پوچ‌گرایانه، اومانیستی افراطی و پوزیتویستی استفاده و از الهیات مسیحی دفاع کند. در این باره نیز متفکران برجسته‌ای فعالیت کردند که اغلب از متکلمان برجسته قرن بیستم هستند.

وی با اشاره به اینکه سخنرانی خود را معطوف به الهیات جان‌ مک کوآری یکی از برجسته‌ترین متألهان آمریکایی نیمه دوم قرن بیستم می‌کند، گفت: یکی از کارهای برجسته مک‌کواری این است که برای نخستین بار کتاب «هستی و زمان هایدگر» را از زبان انگلیسی ترجمه می‌کند و الهیات او متأثر از هایدگر است. بنابراین الهیات مک‌کواری مولد هایدگر متقدم و پدیدارشناسی هوسرل است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه به ویژگی‌های مثبت الهیات اگزیستانس اشاره کرد و گفت: نخستین ویژگی این الهیات روزآمدی است بدین معنی که مک‌کواری با بهره‌گیری از هایدگر متقدم سعی می‌کند کلام مسیحی را روزآمد کرده و با زبان زمان با مخاطب صحبت کند. این در حالی است که ما در کلام اسلامی با این موضوع فاصله داریم و هنوز با زبان خواجه‌نصیر سخن می‌گوییم. از سوی دیگر مک‌کواری در الهیات خود احصای دقیقی از عوامل سازنده الهیات شامل تجربه، وحی، کتاب، کتاب‌مقدس، سنت، فرهنگ و عقل ارایه می‌کند. او نوع مستقلی از عقل را با عنوان عقل معمارانه و تخیلی در مقابل عقل نظری مطرح می‌کند.

به گفته عباس‌زاده همچنین مک‌کواری مسأله وحی را از جهت اعتبار، چیستی و … مطرح می‌کند و تلاش می‌کند با استفاده از مفاهیم رایج در فلسفه‌های وجودی شامل مشارکت، لحظه ایمان، مواجهه و … تبیین روزآمدی از الهیات مسیحی ارایه دهد. علاوه بر این او تقسیم‌بندی نظام‌مندی از الهیات شامل الهیات فلسفی، نمادین و کاربردی عرضه می‌کند که سخنان من معطوف به الهیات فلسفی مک‌کواری است. همچنین روش او در الهیات ترکیبی از توصیف، تفسیر و کاربرد است و به روش عقلی بسنده نمی‌کند.

وی در ادامه سخنانش به برخی از نکات قابل نقد در اندیشه مک‌کواری اشاره کرد و گفت: او تجربه دینی را عامل سازنده الهیات می‌داند در حالی که شاید در مسیحیت که دین امر شخصی است الهیات تجربه سازنده باشد اما در اسلام چنین موضوعی وجود ندارد. مک‌کواری عامل الهیات را نیز جزو عوامل سازنده می‌داند در حالی‌که متکلمان مسلمان به دلیل تغییرپذیر بودن فرهنگ این موضوع را نمی‌پذیرند. درباره تجربه نیز باید گفت که نمی‌توان کلام را بر آن متکی دانست چون از پس هر تجربه، تجربه ناقض جدیدی پدید می‌آید.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه مک‌کواری برای جبران این نقیصه از امر قدسی استفاده می‌کند افزود: او امر قدسی را هسته مشترک الهیات همه ادیان می‌داند در حالی که اینگونه نیست و این هم قابل نقد است چون امر قدسی کلی است. از سوی دیگر خدای کلام اسلامی نمی‌تواند امر قدسی به این معنا باشد چون ما امر قدسی را حتی در ادیان بشری مانند بودیسم هم می‌بینیم. امر قدسی مبتنی بر پیش‌فرض‌های انسان است و همه تعالیم در مسأله امر قدسی تأثیرگذارند. از سوی دیگر امر قدسی به اعتقاد مک‌کواری بی‌طرف است و انسان را درگیر نمی‌کند اما در دین اسلام خدا با فرد مومن سروکار دارد و تمامی اعمال فرد برای رضایت اوست. از این منظر معیار دینی و غیردینی امر قدسی مشخص نیست.

وی با اشاره به اینکه حذف عقل نظری در الهیات مک‌کواری پررنگ می‌شود گفت: چراکه کار او تحت تاثیر کانت و فلاسفه تحلیلی است و معتقد است کار عقل معمارانه توصیف پدیدارشناسانه است و معتقد است همه براهین اثبات خدا دارای مغالطه منطقی است و هیچ راهی برای اثبات او جزء توصیف پدیدارشناسانه وجود ندارد. الهیات باید امر عمومی باشد و نه امر شخصی از همین جهت است که ما به استدلال عقلی در کنار استدلال نظری نیازمندیم.

حمید آیت‌اللهی نیز که به عنوان ناقد در نشست حضور داشت در ادامه با تاکید بر افزودن واژه‌نامه تخصصی برای این کتاب گفت: بسیاری از لغات که در این اثر آورده شده اگرچه در پاورقی شرح داده شده اما نیازمند است که به‌صورت مستقل در پایان کتاب اضافه شون چون ممکن است سوء تفاهم‌هایی را برای مخاطب عام به وجود بیاورد. یکی از کارهایی که مک‌کواری انجام داده الهیات بوده و ما باید مشخص کنیم با کدام بخش از الهیات او در ارتباط هستیم. نمی‌توان گفت که کلام اسلامی را با الهیات مک‌کواری مقایسه کرد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه مک‌کواری از موفق‌ترین الهی‌دانان قرن بیستم است افزود: او تفکر دینی را تنقیح و ساختارمند کرده و معنای الهیات نظام‌مند برای او شایسته است. ما در اسلام بحث شرایط مکان و زمان در امر دینی را داریم که براساس آن نوع تفکر دینی می‌تواند تغییر کند. فرهنگ نیز در نظر مک‌کواری جنبه متغییر تفکر دینی است در حالی که سنت و کتاب جنبه ثابت آن است اما تلاش ما باید این باشد که با بهره‌گیری از سنت پیشین و سنت اسلامی بتوانیم ساختار نظام‌مندی را از تفکر دینی ارایه کنیم.

به گفته آیت‌اللهی، اگرچه در دین اسلام تجربه دینی وجود ندارد اما در مقابل حالات معنوی‌ای وجود دارد که می‌توان در مقابل تجربه دینی از آن نام برد. اینکه تجربه دینی شخصی و قابل انتقال نیست باید به مصادیق آن برگشت بدین معنی که برخی از وجوه تجربه دینی مانند وجه زیبایی‌شناسانه قابل انتقال و تحلیل است.

این استاد دانشگاه در پایان پیشنهاد کرد که نقدهای عباس‌زاده در سه وجه بررسی در بستر تفکر غربی، وجه فلسفی و بررسی درفضای اسلامی دسته‌بندی و ارایه شود.

حجت الاسلام علیرضا قائمی‌نیا، دیگر عضو هیات علمی پژوهشگاه  نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه الهیات اگزیستانس خود مفهومی مبهم است، گفت: در این الهیات دیدگاه‌های مختلفی حتی مانند نیچه، سارتر، هایدگر و … وجود دارد که در بسیاری از آنها امر مشترکی وجود ندارد و شاید تنها موضع‌گیری‌شان نسبت به امر متافیزیک، آنها را بر یک موضوع مشترک کند.

وی با تأکید بر اینکه میان الهیات اگزیستانس و الهیات اگزیستانسیالیستی تفاوت قائل می‌شود، ادامه داد: ما دو رویکرد ضدمتافیزیکی داریم؛ نخست جریان اگزیستانسیالیستی و دیگری جریان فلسفه خاص هایدگر. خود مفهوم اگزیستانس دارای ابهام است چراکه الهیات اگزیستانس ناظر به مفاهیمی است که از هایدگر به وجود می‌آید.

این استاد حوزه و دانشگاه با تقسیم‌بندی الهیات به دو حوزه سنتی و مدرن گفت: دین هم دو بعد متافیزیکی و وجودی دارد و اکنون برای ما دوگانگی بین متافیزیک و وجود در فلسفه‌های اگزیستانس مطرح است. مسأله این است که کدام محور گوهر دین است و آیا گوهر دین را باید وجودی تفسیر کرد یا متافیزیکی پس این دوگانگی بین متافیزیک و وجود انسان در عالم مسیحیت مشکل‌ساز شده است. و الهیات اگزیستانس نه به معنای الحادی ولی به روش دیگر در اسلام باید تأسیس شود.

وی با تأکید بر اینکه متافیزیکی که در طول تاریخ شکل گرفته بسیار انتزاعی است در حالی که متافیزیکی دینی باید متناسب با در عالم بودن انسان تاسیس شود توضیح داد: امروزه نمی‌توان از متافیزیکی‌های انتزاعی استفاده کرد البته ما نمی‌خواهیم این نوع متافیزیکی را کنار بگذاریم اما معتقدیم باید الهیات اگزیستانس در اسلام با بهره‌گیری از عرفان، فلسفه، روایت، تفاسیر و … شکل بگیرد و این یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است.

قائمی‌نیا در بخش پایانی سخنانش با تقسیم‌بندی الهیات به دو نوع پسینی و پیشینی گفت: الهیات پیشینی مسایل دین را در فضای انتزاعی حل می‌کرد و انسان در آن حیوان ناطق انتزاعی بود که هویت فرهنگی نداشت اما الهیات پسینی ناظر به انسان و مسائل آن است و در عالم بودن انسان را مدنظر قرار می‌دهد در طول تاریخ الهیاتی که تاسیس شدند بیشتر پسینی بودند و به همین دلیل منطقی و ریاضی‌وار مسائل را حل می‌کردند در حالی که ما امروزه نیازمند نوع دیگری از الهیات هستیم.

وی تاکید کرد: فرهنگ، عنصر مغفول در الهیات است و باید این موضوع را مدنظر قرار داد که مخاطب پیامبران در طول قرن‌ها آیا انسان‌ها مختلف از فرهنگ های مختلف بودند یا خیر؟