شناسهٔ خبر: 51383 - سرویس دیگر رسانه ها

یادداشتی در سوگ جواد گل‌محمدی پژوهشگر تاریخ

رضا مختاری‌اصفهانی، تاریخ‌نگار و سندپژوه در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده است، به برخی ویژگی‌های دکتر جواد گل‌محمدی، پژوهشگر تاریخ هنر پرداخته است.

یادداشتی  در سوگ جواد گل‌محمدی پژوهشگر تاریخ

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ زنده‌یاد گل‌محمدی دکترای تاریخ هنر داشت. بیست و پنج مردادماه  در لندن درگذشت. همسر  وی ونسا مارتین، تاریخ‌نگار معاصر است.

متن یادداشت رضا مختاری‌اصفهانی، تاریخ‌نگار و سندپژوه‌ به این شرح است:
عاشق وطن که باشی، دور از وطن هم قلبت در عشق به آن می‎تپد و بر آنی بی‎نام و نشان قدمی برای اعتلای آن برداری. دکترجواد گل‎محمدی که در اواخر مردادماه امسال در لندن رخ درنقاب خاک کشید، از جمله ایرانیان دور از وطنی بود که عاشقانه و بی‎مزد و منت برای تاریخ و فرهنگ ایران می‎کوشید. هرچند نام همسر او، پروفسور ونسا مارتین (استاد تاریخ ایران دانشگاه لندن)، به دلیل کتاب‎هایی که درباره تاریخ ایران به‌ویژه در دوره قاجار نگاشته، در بین اهالی تاریخ و کتاب آشناتر است، اما دکترگل‎محمدی مشاوری کوشا در نگارش این کتاب‎ها بود. شاید نگاه منصفانه و دقیق ونسا مارتین به تاریخ و فرهنگ ایران برخاسته از همراهی‎های همسر ایرانی‎اش باشد.

یازده سال پیش در سفری به انگلستان برای شرکت در همایش یکصدمین سال انقلاب مشروطه با دکترگل‎محمدی آشنا شدم. حضور سراپا اشتیاق او در تمامی جلسات همایش و تهیه گزارش از سخنرانی‎ها به‌ویژه سخنرانی‎هایی که به زبان فارسی ارائه می‎شد، نشان از حضوری فراتر از یک تماشاچی صِرف داشت. او با تهیه این گزارش‎ها بدون هیچ چشمداشتی به برگزارکنندگان همایش یاری می‎رساند. بعدها چنین اشتیاقی را در مددرساندن به دانشجویان و پژوهشگران ایرانی و حتی مراکز فرهنگی ایران دیدم. دوستی ما درآن چندهفته حضور در انگلستان چندان عمیق شد که در هر فرصت دیدار از سرزمین مادری و خانه پدری ساعت‎های متمادی را با هم می‎گذراندیم. در این دیدارها از کارهای مطالعاتی‎ام سراغ می‎گرفت و پیشنهادها و راهنمایی‎های ارزنده‎اش راهگشا و مفید بود. وقتی مطلبی را با او در میان می‎گذاشتم، علاوه بر گفت‌وگوهای حضوری، از طریق تلفن و ایمیل نکات جدیدی را مطرح می‎کرد. این پیگیری‎ها علاوه بر شوق دوستی، از عمق مطالعاتی او نشأت می‎گرفت که در مطالعه موضوع به سطح اکتفا نمی‎کرد. چنانچه برای نگارش مقاله‎ای درباره هنر خاتم‎کاری در ایران و تفاوت نمونه ایرانی آن با نمونه سوری، به کارگاه‌های خاتم‎کاری رفت و به صورت عملی با این هنر آشنا شد. با عمیق‎ترشدن دوستی‎مان به مرور دریافتم او این روحیه را در برخورد با دیگران نیز دارد. چه در سفرهایش به ایران سعی می‎کرد برای دانشجویان ایرانی دانشگاه‌های انگلستان از منابع به‌ویژه مطبوعات تصویری تهیه کرده و برای آنان ببرد تا آنان برای دسترسی به کتاب یا روزنامه‎ای قدیمی مجبور نشوند، هزینه سفر به ایران را متقبل شوند. از آن سو هم اگر پژوهشگری ایرانی به کتاب یا سندی در کتابخانه‎ها یا آرشیوهای بریتانیا نیاز داشت، این کار را به سرعت و مشفقانه انجام می‎داد. حتی بعضی اوقات برای آن که کار به سرعت انجام شود، مسافری را که عازم ایران بود، می‎یافت و کتاب مورد تقاضا را می‎فرستاد. نگارنده خود بارها از این لطفش بهره‎مند شدم. همچنان که فرهنگستان هنر در چاپ «شاهنامه طهماسبی» از همراهی او در فراهم‎ساختن اسلاید برخی از صفحات کتاب که در اختیار مجموعه خلیلی بود، برخوردار شد. همچنین در توافق فرهنگستان هنر با کتابخانه بریتانیا برای انتشار نسخه مصور «خمسه نظامی» معروف به «خمسه شاه‎طهماسب» کوشا و پیگیر بود.

            
                نفر اول ایستاده از سمت راست زنده‌یاد جواد گل‌محمدی

 جواد گل‎محمدی فرزند ایران و بالیده در فضای علمی دانشگاه تهران بود. او علاوه بر تحصیل در این دانشگاه و کار در مؤسسه باستان‎شناسی، در دهه پنجاه به عنوان مدیرکل دانشجویی دانشگاه تهران فعالیت کرده بود. مدیرکلی که دانشجویان مختلف از چپ و مذهبی به سلوک اخلاقی می‎شناختندش. در خاطراتی که از آن دوران تعریف می‎کرد، همواره از عدم آشنایی مدیران دانشگاه در آن روزگار با روحیه دانشجویان گلایه داشت و این ناآشنایی را موجب عمیق‎ترشدن اعتراضات می‎دانست. متأسفانه با توجه به روحیه متواضعش از پذیرش انجام مصاحبه برای ثبت خاطراتش امتناع می‎ورزید و در پاسخ اصرارهایم می‎گفت اطلاعات و خاطراتم چندان نیست که نواری پر و صفحه‎ای سیاه شود. با این همه، خاطراتی که در دیدارهایمان تعریف می‎کرد، صفحاتی از تاریخ اولین دانشگاه ایران را در برابر دیدگانم می‎گشود.

جواد گل‎محمدی اهل قلم هم بود. او در پیش از انقلاب مقالاتی چون «ویژگی‌های نقاشی مکتب صفوی»، «فلسفه و تاریخ هنر» و «ارتش و فن جنگ در اواخرقرن دوازدهم» نگاشته بود. پایان‎نامه دکترای او در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن درباره «ساختمان‎های چوبی مذهبی و حکاکی‎های چوبی در ایران مرکزی» بود. مقالاتی هم درباره هنر ایرانی در دانشنامه اسلامیکا نوشته بود.