به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ هر ساختاری مرزهای ممنوعه خودش را دارد. «نقد سرمایهداری» نیز از موارد ممنوعه در ایالات متحده آمریکا در نیمسده گذشته بوده است. بااینحال مصونیت از نقد و بحث، به محرکها و گرایشهای منفی نظام سرمایهداری در ایالات متحده پروبال داده است. این امر بهطور جدی بعد از «جنبش تسخیر» پا گرفت. اگرچه منتقدان سرمایهداری نتوانستند همچون جریان رقیب عمل کنند، متفکران رادیکال آمریکایی بعد از بحران سال ٢٠٠٨، خاصه از اواخر سال ٢٠١١ به صورت جدی به تحلیل و بحث درباره نظام سرمایهداری پرداختند. ازجمله متفکران آمریکایی که در این سالها علیه سرمایهداری نوشته و راههای خروج از آن را تحلیل کرده، ریچارد ولف است. کتاب «اقتصاد را تسخیر کنید» یکی از آثار اوست که مستقیما به همین موضوع میپردازد. کتاب حاضر حاصل گفتوگوی ریچارد ولف با دیوید بارسامیان، خبرنگار فعال، است که از مشکلات اقتصاد امروز در سطح جهانی و اهمیت جنبش تسخیر والاستریت میگوید. ولف با زبانی ساده مهمترین وجوه عملکرد نظام اقتصادی آمریکا را توضیح میدهد. در این کتاب تلاش شده تصویر روشنتری از فرایندهای جاری اقتصادی و سیاسی آمریکا و جهان مبتنیبر حاکمیت مطلق سرمایه انحصاری ارائه شود که کلید درک دنیای امروز است. ولف در این کتاب بحرانهای پیاپی نظام سرمایهداری و وجود نهایت فقر و ثروت در جوامع انسانی را برجسته میکند و از جایگاه نامشخص طبقه متوسط آمریکا میگوید. پاسخهای ولف در کتاب حاضر نشان میدهد ناکامی ضابطهگذاریهای دولتی، نابرابریهای فزاینده در درآمد و ثروت، حذف اصلاحات نوین روزولت که پس از جنگ جهانی دوم اعمال شد و به موازات آن تحمیل برنامههای ریاضت جمعی از سوی دولتهای اروپایی و ایالات متحده و بسیاری جنبههای دیگر بحران سال ٢٠٠٧ ماحصل این یا آن رویداد مشخص تاریخی یا نتیجه عمل این یا آن کنشگر اقتصادی نیست، بلکه ناشی از نحوه کار نظام سرمایهداری است. ولف در کتاب حاضر نشان میدهد چگونه نظام سرمایهداری تولید را بهنحو بسیار ویژهای سازماندهی میکند: «سودهای بنگاهها که دیگران میبرند و استفاده میکنند دسترنج تودههای زحمتکش است».
کتاب حاضر با بررسی ریشههای نابرابری چهل سال گذشته آمریکا، به تأثیرات بحران اقتصادی بر ساختار خانواده و ورود ضربههای روانی سنگین به افراد و گروههای پاییندست جامعه میپردازد و نشان میدهد بدون وجود یک جنبش مطالباتی پیگیر، هیچ دورنمایی برای خلاصی از بحران وجود ندارد. همچنین ولف در پاسخ به پرسشهای خبرنگار توضیح میدهد چطور این بحران ظرف چندساعت قارهها را میپیماید و چگونه ورشکستگی این بنگاه یا آن بانک که آغازگر سلسلهفروپاشیهای سیستم مالی جهانی بوده اهمیت خود را از دست میدهد. ولف از این طریق جنبههای دیگری از جنبش تسخیر را برجسته میکند که در نظرش نقطه پایانی بود بر عذر و بهانههای نظام سرمایهداری. او تأکید دارد انتظار کمک از بالابهپایین در دوران تمرکز گسترده ثروت در دست اقلیت یکدرصدی بیفایده است. ولف راه چاره را در دموکراسی اقتصادی و بازسازماندهی محیط کار میداند. در نظر او مهمتر از برنامه اشتغال باید بنگاهها را دموکراتیزه کرد تا از این طریق بر نظامی اقتصادی که در آن همه بنگاههای تأمینکننده کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه غیردموکراتیک سازماندهی میشوند نقطه پایان گذاشت. مرکز بحث او در غلبه سرمایهداری بر دموکراسی است. او ریشه همه مشکلات را در این میبیند که اکثریت مردم باید با پیامدهای تصمیمی سر کنند که هیچ مشارکتی در آنها نداشتهاند. ازاینرو، بر ضرورت گامهایی علمی و فوری در راه تحقق دموکراسی اقتصادی تأکید دارد. او معتقد است برای مقابله با بیکاری و فقر گسترده، پراتلاف و بیرحمانه باید محیطهای کار را بازسازماندهی دموکراتیک کرد.