شناسهٔ خبر: 44909 - سرویس دیگر رسانه ها

ویلیام شکسپیر؛ آمریکایی یا انگلیسی؟ مساله این است!

فیلم‌های هالیوودی و داستان‌های غربی از نمایشنامه‌های «ویلیام شکسپیر» انگلیسی بهره زیادی می‌برند و آثار او بخشی از رویای آمریکایی شده است اما چطور نویسنده‌ای انگلیسی به پدیده‌ای آمریکایی تبدیل می‌شود؟!

 

ویلیام شکسپیر؛ آمریکایی یا انگلیسی؟ مساله این است!

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  اگر نمایشنامه‌نویسان و محققان میل شدید به مخالفت و خطر کردن افراد را به اشتراک بگذارند شباهت بسیاری بین «شکسپیر» و نخستین ساکنان آمریکا دیده می‌شود. چهارصد سال پس از مرگ شاعر ملی کشور انگلیس نویسنده‌ای که نماد این کشور  است نقش مهمی در انعکاس رویای آمریکایی دارد و نماد کشوری می‌شود که پیوسته دنبال یافتن شخصیت حقیقی خود است.

وقتی «بیل کلینتون»، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا گفت که «تعهد ما به ویلیام شکسپیر همیشه پایدار است و نسل‌های مختلف این کشور مسحور جادوی قلم او شده‌اند» در واقع به این حقیقت اذعان می‌کند که این پدیده انگلیسی از نظر او تا حد زیادی آمریکایی است و جزو لاینفک زندگی آمریکایی محسوب می‌شود.

بازیگران آمریکایی بهتر از همتایان انگلیسی خود می‌توانند صدای این نویسنده را تقلید کنند. «استیفن گرینبلَت»، نویسنده آمریکایی بهترین کتاب زندگینامه این نویسنده انگلیسی به نام «ویل در جهان» دلایل زیادی برای اقتباس آمریکایی‌ها از آثار این نمایشنامه‌نویس ارائه می‌کند. وی می‌گوید: «موضوع شگفت‌انگیز درباره زندگی شکسپیر این است که به زمان خاصی تعلق ندارد و سخنانش می‌تواند نماد اتفاقات زندگی هر فردی باشد.» اجرای تئاتر نشانی از آزادی بشر است و از دیدگاه «گرینبلَت» آمریکایی‌ها نیاز به نوآوری بیشتر دارند. «تئاتر یعنی قرار دادن فرد در زندگی و شخصیتی که جدا از شخصیت اصلی فرد است.»

اجرای آثار «شکسپیر» به دلیل همزمانی وی با دریانوردان برای کشف آمریکا نماد رؤیای آمریکایی شده است. نخستین کتاب این نویسنده و کشف نخستین آمریکایی‌ها در دنیا به طور تصادفی درهم آمیخته شدند.

این خویشاوندی فرهنگی با وجود لهجه مشترک این دو، قوت بیشتری گرفت. «شکسپیر» دارای لهجه «وارویک شایر» بود و نخستین آمریکایی‌ها در بیان حرف r با هم اشتراک داشتند و به همین دلیل است که هنرپیشه‌های آمریکایی بهتر از همتایان انگلیسی خود قادر به ارائه صدای «شکسپیر» بودند.

«گرینبلَت» ارتباط زبانشناسی بین این نویسنده و آمریکا که از آغاز کشوری چندزبانه بوده است ایجاد می‌کند؛ نخست اینکه زبان آمریکایی شیوایی خاص خود را دارد که اوج آن در سخنان آغازین «ابراهام لینکلن»، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا و با نقل قول از سخنان «شکسپیر» به اوج می‌رسد. «لینکلن» از فراز و نشیب کلمات این نویسنده برای اثبات سخن خود بهره می‌برد. سپس این نکته را بیان می‌کند که نویسنده به زبان مهاجران بسیار توجه می‌کرد. تحقیقات نشان می‌دهد وی هیچ‌گاه برای تجارت به آن‌سوی «آتلانتیک» سفر نکرده است اما جذب مسافرهایی شده بود که به بریتانیا سفر می‌کردند. به همین دلیل علاقه زیادی به سفرهای دریایی و غرق شدن داشت که به دلیل مسافرت مهاجران پیوسته در حال رخ دادن بود. برخی از آثار او مانند «شب دوازدهم» و «طوفان» با حضور ملوانان یک کشتی شکسته آغاز می‌شود.

100 سال پس از به گل نشستن کشتی آمریکایی‌ها در صخره «پلیموت» اوضاع به شدت تغییر کرد و آثار «شکسپیر» از جمله «رومئو و ژولیت» در جهان معروف شد. اواسط قرن هجدهم بود که آثار این نویسنده تبدیل به کتابی مقدس برای آمریکایی‌ها شد و گنجینه میراث فرهنگی و زبانی‌شان را به آنها یادآوری می‌کرد. اولین اجرای نمایش «رومئو و ژولیت» در نیویورک در سال 1730 رخ داد. آمریکای مستعمره هنوز در مرحله اولیه تکریم از ارزش این نویسنده بود.

هم‌اکنون نمایشنامه‌های «شکسپیر» تبدیل به بخشی از مباحثاتی شده است که معنی آمریکایی بودن را بررسی می‌کند. به عنوان نمونه نمایش «کوریولانوس» در سال 1778 و قبل از وجود گروه‌های انقلابی در این کشور به روی صحنه رفت. نخستین خط از نمایش هملت می‌گوید «چه کسی آنجاست؟» و سوالات مشابهی را در ذهن انقلابیون آمریکا به وجود می‌آورد. نمایش «اتللو» و «ریچارد سوم» نیز سبب می‌شود آمریکایی‌ها به مسائلی بیندیشند که پیش از این برایشان سخت و غیرقابل‌پذیرش بود.

آمریکایی‌ها به جایی رسیدند که انگلیس را وطن خود نمی‌دانستند اما شهر «استراتفورد» را به دلیل وجود «شکسپیر» در آن یک استثنا تلقی می‌کردند و دوست داشتند.

شیفتگی به اشعار و سبک نوشتن آقای نویسنده به همه بخش‌های کشور منتقل شد. «اکسی دوتوکویل»، متفکر فرانسوی که برای نوشتن دو جلد کتاب «دموکراسی در آمریکا» مشهور شد پس از بازدید از این کشور در سال 1830 گفت: «به ندرت می‌توان کلبه‌ای از مهاجران را یافت که چند جلد از آثار «شکسپیر» در آن نباشد. نمایشنامه‌های وی در اینجا به اندازه کتاب انجیل محبوب است.»

محبوبیت «شکسپیر» در قرن نوزدهم به جایی رسید که «پی. تی. بارنوم»، مسئول نمایش آثار وی در آمریکا در اقدامی ناموفق سعی کرد تا خانه‌ای را که از این نویسنده در خیابان «هانلی» باقی مانده بود با کشتی به ایالات متحده بیاورد. او می‌خواست «شکسپیر» را به آمریکا مرتبط کند و محلی برای اجرای تئاتر مانند Globe خود نویسنده در ایالت‌های مختلف کشور خود بسازد.

آمریکا در اقدامات خود ارج بیشتری به این نویسنده گذاشت به طوری که کتابی مانند McGuffy Reader که در سال 1893 درباره اشعار و سبک شعری «شکسپیر» سخن می‌گفت به صورت شگفت‌انگیزی در 100 سال نخست انتشار خود در آمریکا  122 میلیون نسخه به فروش رفت.

گاهی اشتیاق به آثار این نویسنده در کشور آمریکا از اختیار خارج شده است. در سال 1849 که نمایش «مکبث» در خانه تئاتر شهر اجرا می‌شد رقابت شدیدی بین بازیگران نمایش شکل گرفت و تماشاگران این درگیری را به خیایان کشاندند و موجب کشمکش‌های خشونت‌آمیز خیابانی شدند. در پی این آشوب‌ها 20 نفر کشته و 100 نفر نیز مجروح شدند.

سال 2015 نیز کشور آمریکا با پدیده‌ای جدید به نام «دونالد ترامپ» روبه‌رو شده است که نه یک تهدید بلکه یک انحراف بزرگ در جامعه آمریکایی محسوب می‌شود. وی در سخنان خود به مسائل نژادی اشاره می‌کند. موضوعی که در نمایش «اتللو» شکسپیر مورد بررسی قرار می‌گیرد. این روزها در ایالات متحده هر کس می‌خواهد درباره نظرات «ترامپ» سخن بگوید از نمایش «اتللو» کمک می‌گیرد. «شکسپیر» مساله نژاد، مالکیت، و هویت ملی را به شدت مورد بررسی قرار می‌دهد. مساله نژادی امروز در آمریکا بیشتر از هر زمان دیگری مورد بحث است و امروز این نویسنده است که می‌تواند به مردم آمریکا یاد دهد که چه کسی واقعاً آمریکایی است؟!