شناسهٔ خبر: 43381 - سرویس دیگر رسانه ها

روزنامه‌نگاري تحقيقي از واقعيت تا سينما

افشاگري‌هاي بزرگ در خصوص دولت‌ها و شركت‌ها با گسترش و تقويت تكنولوژي در حال پيشرفت است. همان ابزاري كه گاه اجازه مي‌دهد شركت‌هاي جعلي و حساب‌هاي ناشناخته دست به دست هم بدهند و جزاير امني براي فسادهاي مالي بسازند، مي‌توانند تبديل شوند به سرنخ‌ها و اسنادي براي افشاي اين فساد

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ افشاگري‌هاي بزرگ در خصوص دولت‌ها و شركت‌ها با گسترش و تقويت تكنولوژي در حال پيشرفت است. همان ابزاري كه گاه اجازه مي‌دهد شركت‌هاي جعلي و حساب‌هاي ناشناخته دست به دست هم بدهند و جزاير امني براي فسادهاي مالي بسازند، مي‌توانند تبديل شوند به سرنخ‌ها و اسنادي براي افشاي اين فساد. آنچه حالا به عنوان بزرگ‌ترين افشاگري مالي تاريخ در رسانه‌ها آمده است تا چند سال پيش جانشينان ديگري داشت. خبرهاي رسوايي حالا هرچند سال يك بار كل دنيا را تكان مي‌دهند و دولت‌ها و صاحبان تجارت‌هاي بزرگ پيدا و پنهان را دست كم براي چند ماهي از سايه بيرون مي‌كشند. از ماجراي افشاگري‌هاي سايت ويكي‌ليكس به مديريت جولين آسانژ گرفته تا افشاگري‌هاي ادوارد اسنودن، كارمند سابق آژانس امنيت ملي امريكا در خصوص تلاش گسترده امريكا و انگلستان براي جاسوسي و دستيابي غيرقانوني به اطلاعات. در بازتاب و نشر و گزارش‌هاي تكميلي اين ماجراهاي بزرگ هميشه پاي رسانه‌ها نيز در ميان بوده است مانند ادوارد اسنودن كه براي برملا كردن، داستان خود را با كمك روزنامه‌هاي گاردين و واشنگتن پست منتشر كرد و بعدتر اشپيگل و نيويورك تايمز گزارش‌هاي تكميلي و اسناد بيشتري را در خصوص ادعاهاي او منتشر كردند. نحوه رسيدن «اسناد پاناما» به دست روزنامه‌نگاران زوددويچه نيز به شباهت به نحوه آغاز افشاگري‌هاي قبلي نيست اما حجم عظيم اطلاعات در اين پرونده لشكري از روزنامه‌نگاران را مي‌طلبيد كه علاوه بر اطلاعات رسيده سرنخ‌ها را دنبال كنند و با يك سال كار مداوم بتوانند خط و ربط چهره‌ها و پول‌هاي پنهان را دنبال كنند. در اين داستان روزنامه‌نگاري تحقيقي به سرنخ نرسيده است اما پس از آشكار شدن يك‌باره اين مدارك توانسته تا سرنخ‌ها را دنبال كند. حالا اسناد پاناما احتمالا به نمونه يكي از بارزترين نمونه‌هاي روزنامه‌نگاري تحقيقي نام خود را در تاريخ روزنامه‌نگاري ثبت مي‌كند، مانند ماجراهاي كلاسيك‌تر اين حوزه كه در زمان خود تبديل به گزارش شدند، تغيير ايجاد كردند و تبديل شدند به كتاب، فيلم و تصاوير ماندگاري در ذهن‌ها.
همه مردان رييس‌جمهور
يكي از مشهورترين داستان‌هاي روزنامه‌نگاري تحقيقي كه تبديل به مثالي هميشگي براي توضيح اين نوع از روزنامه‌نگاري شده است، مربوط مي‌شود به افشاي ماجراي شنود در ستاد انتخاباتي حزب دموكرات ايالات متحده امريكا كه پاي ريچارد نيكسون، رييس‌جمهور وقت ايالات متحده را به ميان‌كشيد. روزنامه واشنگتن‌پست به سردبيري بنجامين‌سي. بردلي اين ماجرا را كه با پيدا شدن اتفاقي يكي از نوار كاست‌ها لو رفته بود، دنبال كرد. باب وود‌وارد و كارل برنشتاين دو روزنامه‌نگاري بودند كه به صورت مشترك روي اين گزارش كار مي‌كردند، منبعي كه از ابتدا خبر را به آنها رسانده و با اين دو روزنامه‌نگار در تماس بود تا ساليان دراز ناشناخته ماند، اين دو روزنامه‌نگار از او با عنوان «صدا كلفته» ياد مي‌كردند اما هرگز اسمي از او به ميان نياوردند. سال ٢٠٠٥ ميلادي، ٣٠ سال پس از پرونده واترگيت، منبعي كه به روزنامه‌نگاران واشنگتن‌پست براي رسيدن به داستان جنجالي‌شان كمك كرده بود خود را معرفي كرد: ويليام مارك فلت، معاون وقت پليس امنيت داخلي امريكا (FBI) بود. با انتشار گزارش و تحقيقات بيشتر، نيكسون مجبور به استعفا از سمت خود شد، نخستين‌بار در تاريخ امريكا بود كه يك رييس دولت از سمت خود كناره مي‌گرفت و اين نتيجه گزارش روزنامه واشنگتن‌پست بود كه ماجراي «واترگيت» را برملا كردند.
باب وودوارد و كارل برنشتاين ماجراي واترگيت را تبديل به كتابي كردند. اين كتاب در سال ١٩٩٧ تبديل شد به فيلمي با درخشش داستين هافمن و رابرت رد فورد.
ورونيكا   نمي‌خواست كه بميرد
ورونيكا گورين در ٣٨ سالگي كشته شد. مرگش يكي از نتايج داستان بزرگي بود كه دنبال مي‌كرد. روزنامه‌نگار ايرلندي كه بر اساس روابط خوبي كه هم با پليس و هم با گروه‌هاي تبهكار برقرار كرده بود، توانست اطلاعات دسته اولي براي گزارش‌هاي حوزه جرم و جنايت به دست آورد. وقتي كه ورونيكا آغاز به كار روي گزارش‌هاي مربوط به گروه‌هاي تاجر موادمخدر كرد، تهديدها آغاز شد. نخستين تهديد زماني عملي شد كه او گزارشي در خصوص قتل يكي از سركردگان گروه‌هاي مواد مخدر نوشت، دو گلوله به سمت خانه‌اش شليك شد، ورونيكا زير بار ترس از تهديد نرفت، گزارش بعدي‌اش را كه نوشت، مردي با اسلحه زنگ در خانه‌اش را زد و گلوله‌اي به پايش شليك كرد. ورونيكا گورين همچنان كار تحقيق و نگارش گزارش‌هايش را ادامه داد. پليس و روزنامه براي حمايت از او وارد عمل شدند تا گروه حفاظتي در برابر خانه‌اش مستقر شود، كاري كه به مذاق او خوش نيامد چون عقيده داشت روند تحقيقات و كارش را مختل مي‌كند. سرانجام در سال ١٩٩٦ زماني كه او در ماشينش پشت چراغ قرمز ايستاده بود، موتوسيكلتي در كنارش ايستاد، شش گلوله به او شليك شد و ورونيكا براي هميشه خاموش شد. سران گروه‌هاي قاچاق در دوبلين بلافاصله جلسه‌اي تشكيل دادند تا خود را از قتل او مبرا كنند اما مرگ ورونيكا خشم بسياري را برانگيخت. يك هفته پس از ترور او پارلمان ايرلند برخي قوانين مربوط به جرم را مورد بازبيني قرار داد كه منجر به انجام اصلاحات در اداره جنايي ايرلند شد، سركردگان گروه‌هايي كه ورونيكا را تهديد كرده و به قتل رسانده بودند، دستگير شدند. شجاعت ورونيكا گورين باعث شد تا زندگي و كارش تبديل به فيلم شود، «ورونيكا گورين» با بازي كيت‌بلانشت در سال ٢٠٠٣ ساخته شد، فيلمي كه روايت شجاعت اين روزنامه‌نگار ايرلندي را به تصوير مي‌كشد.
افشاگري
سال ٢٠٠٢ ميلادي روزنامه بوستون گلاب در امريكا گزارش‌هايي در خصوص رسوايي اخلاقي در كليساهاي كاتوليك اين منطقه منتشر كرد. گزارش‌ها حاصل كار تيم گزارشگران تحقيقي اين روزنامه بود. بررسي‌هاي اين تيم بر اساس برخي مصاحبه‌ها با شاهدان و قربانيان كودك‌آزاري توسط كليسا شكل گرفت و رفته‌رفته با پيدا شدن سرنخ‌ها و شاهدان بيشتر نقاب از چهره فسادي عظيم برداشته شد كه بعدتر پا را از بوستون امريكا فراتر نهاد و موجي از خبرهاي مربوط به كوك‌آزاري و سوءاستفاده جنسي در كليسا را در سراسر جهان برداشت و پاي واتيكان را هم به ميان كشيد. سال بعد از انتشار اين گزارش روزنامه گلدن گلاب جايزه پوليتزر را از آن خود كرد، مقامات كليساي كاتوليك در برابر انتشار اين سلسله‌گزارش‌ها مجبور به واكنش شدند. مايك رزندس، ساشا پفيفر و مت كارول به دبيري والتر رابينسون روي اين گزارش كار كردند و پرده از بي‌اخلاقي‌هاي كليساي كاتوليك برداشتند. سال ٢٠١٥ اسكار بهترين فيلم به فيلم «اسپات لايت» رسيد، فيلمي كه بر اساس داستان كار تيم روزنامه‌نگاران تحقيقي بوستون گلاب روي اين پرونده ساخته شد.