به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «اکبر» در مقاله خود آورده است: «آیا میتوانید از روی کتابخانه شخصی فردی به جنسیت او پی ببرید؟ برای این کار به اشیاء پیرامون کتابخانه توجه نکنید و فقط عناوین کتابها را مورد توجه قرار دهید. این پرسشی است این روزها به بحثی داغ در انجمنهای ادبی بدل شده است و حتی نویسندگان بسیاری تلاش کردهاند تا به این پرسش پاسخ دهند: «جنسیت کتابخانه شما چیست؟»
وی میافزاید: «برای بار نخست، این پرسش پیچیده و غیرقابل پاسخ بهنظر میرسد؛ بهویژه این که فقط در روزهایی خاص چون روز جهانی زنان مطرح و سپس به فراموشی سپرده میشود. گویا چنین پرسشی درباره جنسیت انتخاب کنندگان کتاب فقط باید هنگام جشنهای ادبی مطرح شود. اما پرسش مهمتر این است «اگر کتابخانه من زن یا مرد باشد چه معنایی دارد؟» آیا منظور وجود کتابهایی است که قهرمانان زن دارند یا توسط زنان نوشته شدهاند؟»
«اکبر» در ادامه پاسخ میدهد: «اجازه دهید درباره کتابهای کتابخانه خودم مثال بزنم. در قفسه زیرین کتابهای دانشگاهی و آثار کلاسیک دوران مستعمرهای قرار دارند. در طبقه میانی کتابهایی هستند متعلق به استادان فمینیستهای فرانسوی که به هنگامه هیاهوهای این گروههای اجتماعی مربوط میشوند. در حقیقت این بخش با پرسش ما بیارتباط نیست: اگر آنگونه که کارشناسان درباره ذهن و جسم تفاوت قائل میشوند نگاه کنیم از منظر فلسفه دکارتی جداسازی ذهن و جسم یک تفکر مردانه است و تفاوتهای زیستشناسی زنان بهنوع دیگری از تفکر و نوشتن فکر میکنند؛ بنابراین، «نوشتار زنانه» (Ecriture Feminine) دقیقاً آن چیزی است که جنس مؤنث به خواندن آن تمایل دارد. و اینکه تمایل زنان به خواندن آثار مکتوب بهطور کامل با مردان تفاوت دارد.»
سردبیر ادبی «ایندیپندنت» میافزاید: «از سوی دیگر اگر از منظر جنسیتی به تصویرسازیهای پستمدرن علاقه داشته باشید پس کتابخانه شما بهیقین زن است حتی اگر شما مرد باشید و البته برعکس آن نیز صادق است. بهعنوان مثال «آنتونی کویین» (نویسنده ایرلندی و خالق اثر ناپدید شده؛ وی با آنتونی کویین، بازیگر مکزیکی آمریکایی تفاوت دارد) با تمرکز بر شخصیتهای قوی زن و جنبشهای زنانه در کتابخانه و بهویژه در آثار متأخر خود چون «فرهیا» (Freya) باید در طبقهبندی آخر قرار گیرد.»
وی تصریح میکند: «و در آخر طبقه فوقانی کتابخانه من میماند که ترجمههایی از قرآن (کریم) به زبان عربی و ترجمههای آن به زبانهای کرهای، انگلیسی و اردو و نیز کتابچههای هنری قرار دارند که بسیار بزرگ و حجیم هستند. خب حالا جنسیت کتابخانه من در کدام طبقهبندی قرار میگیرد؟ خود من خیلی مطمئن نیستم و اصلاً برایم مهم هم نیست. ظاهر یک کتاب به سادگی میتواند به عنوان دکوراسیون داخلی محسوب شود – به این وسیله ما ذائقه خود را به میهمانانمان و خودمان نشان می دهیم؛ حتی اگر برخی از آنها ناشی از سست عنصری انسانی باشد (مطالعات زیادی وجود دارد که نشان میدهد ما تمایل زیادی به نمایش گذاشتن آثار کلاسیک نخواندهمان داریم). با وجود این، کتابهای کتابخانه ما نوعی طاووس ویژه هستند. کتابخانه من صندوقچه ای از گذشته من است با تمامی تغییرات و هوسها. تمامی آن چیزی که من درون آن رشد کردهام.»
«اکبر» میافزاید: «قفسه های کتابهای من ممکن است به این دلیل که کتابهای بسیاری از نویسندگان بزرگ زن چون خواهران «برونته» در آن قرار دارد مؤنث به نظر برسد اما این دلیل نمی شود که من «فیلیپ راث» را به دلیل ضد زنانگیاش دوست نداشته باشم؛ شاید کتابخانه من ملغمهای از هر دو جنس به نظر بیاید.»
این کارشناس ادبی می نویسد: «البته جنسیت کتابخانه فقط به عناوین آن محدود نمیشود و شمایل و چیدمان آن نیز مهم است. قفسههای کتابهای من بسیار مرتب اما به شدت نامنظم هستند. کتابها همگی به دقت چیده شدهاند اما هیچ ترتیب الفبایی در آن ها وجود ندارد. خود من هیچگاه به آن دقت نکرده بودم تا در سن ۷۰ سالگی تصمیم گرفتم آن را به ترتیب حروف الفبا بچینم. حالا این به چه معنی است؟ زنانگی؟ مردانگی؟ یا هرجومرج؟»