شناسهٔ خبر: 40487 - سرویس باشگاه ترجمه

نگاهی به روش تبارشناسی فوکو؛

فوکو، تاریخ و علوم اجتماعی

میشل فوکو روش تبارشناسی فوکو، آن تفاسیر و توجیهات پیرامون زمال حال که آن را به گونه‌ای به تصویر می‌کشند که گویی گریزناپذیر و ازاین‌رو نتیجه‌ی ضروری گذشته بوده است تحلیل می‌برد. تبارشناسی این برداشت از گریزناپذیری را با نشان دادن این نکته که مسیر تاریخی زمان حال با «شبکه‌ای از احتمالات»، تصادفات و پیامدهای ناخواسته، پیوسته بوده است به چالش می‌کشد.

 

فرهنگ امروز/ پاتریک بائرت:،[۱] ، ترجمه‌ی محمد هدایتی:

 

بسیاری از تاریخ‌نگاران و جامعه‌شناسان معاصر، متأثر از بازکشف رهیافت تبارشناسی نیچه به مطالعه‌ی تاریخ توسط فوکو، روش تبارشناسی را پذیرفته‌اند و آن را به‌صورت گسترده به کار می‌برند، این به‌کارگیری به بررسی‌های تاریخی درخشانی منجر شده است؛ «حکومت‌مندی[۲]»، برداشت مدرن از خویشتن[۳] و رفتار با فقرا نمونه‌هایی از این بررسی‌ها هستند. تبارشناسی نیز چون چرخش انتقادی در انسان‌شناسی و دیرینه‌شناسی پسافرایندی در پی حصول دانش خودارجاع[۴] است. تبارشناسی به جای دسترسی یافتن به گذشته‌ی ناآشنا، به صورت‌بندی و روشن کردن اکنونِ آشنا می‌پردازد؛ ازاین‌رو، گذشته به‌ وسیله‌ای برای دستیابی به اکنون بدل می‌شود، بنیادهای سنتی را قطع می‌کند و فرض تداوم[۵] را به چالش می‌کشد. برای تبارشناسان، پژوهش تاریخی ارزش ناچیزی دارد مگر اینکه «به زندگی و کنش» راه یابد و رسوخ کند و به ما یاری رساند تا خود را از عمارت‌های خودساخته رها سازیم و از زندان‌هایمان ببینیم و دریابیم که: دانش نه برای فهمیدن که برای قطع کردن و گسستن ایجاد شده است. تاریخ تا جایی معنا می‌دهد که در نسبت با اکنون باشد؛ با تحلیل بردن و رسوخ کردن در اکنون.

 سفر تبارشناسانه به گذشته می‌تواند فاصله‌ای انتقادی با شرایط کنونی‌مان را موجب شود. تبارشناسان نشان می‌دهند که پیش‌فرض‌های عمیقاً جای‌گیرشده‌ی ما (برای مثال اخلاقیات) یا کردارهای غیرقابل تغییرمان (مثل شیوه‌های تنبیه) به لحاظ تاریخی خاص‌تر از آن چیزی هستند که ما می‌پنداریم. روشن کردن ظهور و برآیی تاریخی این پیش‌فرض‌ها یا کردارها در مقطع مشخصی از زمان به ما امکان می‌دهد تا رابطه‌ی آن‌ها را با احتمالات تاریخی خاص و یا کشمکش‌های قدرت نشان دهیم؛ بررسی‌ای ازاین‌دست، گرایش ما به اینکه این پیش‌فرض‌ها یا کردارها را یا اموری طبیعی بدانیم یا ضرورتاً پیش‌رونده و مترقی، زیر سؤال می‌برد. تبارشناسی نیچه با نقد جست‌وجوی متافیزیکی برای «خاستگاه»[۶] پیوسته است. جست‌وجوی برای خاستگاه تلاشی است برای بازیابی ذاتی گم‌شده، بازیابی اشکال ثابتی که مقدم بر جهان خارجی تصادف و توالی هستند. در پژوهش تبارشناسانه هیچ راز فرازمانی و ذاتی در کار نیست، به‌جز این آگاهی که چنین ذاتی وجود ندارد و اشیا و امور با پدیدار شدن ارزش بیشتر و خلوص بیشتری نمی‌یابند. تقابل تبارشناسی با یک نسب‌نامه[۷] را حدس بزنید: درحالی‌که نسب‌نامه به یک فرد، خانواده و یا موجودیتی دیگر با نمایش دادن خط توالی ممتد و طولانی مشروعیت می‌بخشد و ازاین‌رو به یک ریشه‌ی خاص و اصیل منجر می‌شود، تبارشناسی نه یک خط، بلکه خطوط مختلف گسترش و تکامل را آشکار می‌سازد. هرچه بیشتر در زمان به عقب رویم، ریشه‌ها کمتر نمایان می‌شوند. تفاوت دیگر بین تبارشناسی و نسب‌نامه این است که تبارشناسان به دنبال ناپیوستگی[۸] هستند، انقطاع‌ها و گسست‌هایی که در طول تاریخ رخ می‌دهند و ظهور اشکال کاملاً متفاوتی از افکار و هستی‌ها را موجب می‌شوند. نیچه در اینجا از تاریخ مؤثر[۹] صحبت می‌کرد که هدفش زیر سؤال بردن پیش‌فرض پیوستگی و جهان‌شمول بودن و ذات‌ها است.

این تأملات نظری هستند، اما دلالت‌های نیرومندی برای پژوهش تجربی دارند. کتاب مراقبت و تنبیه فوکو به روشن شدن رابطه‌ی بین تبارشناسی و دانش خودارجاع کمک می‌کند. کتاب، شرحی تاریخی است از اینکه از آغاز مدرنیته چه برداشتی از کنترل اجتماعی وجود داشته است و چگونه انتظام یافته است. فوکو چنین می‌گوید که تا اواخر قرن هجدهم تنبیه، نمایش عمومی مهیبی بود از شکنجه و اعدام در برابر جمعیتی بسیار. از آنجایی که جرم، تجاوز به اقتدار حاکم یا به چالش کشیدن آن قلمداد می‌شد، تعذیب در ملأعام، هم به تقویت مجدد قدرت حاکم منجر می‌شد و هم به نمادین ساختن[۱۰] این قدرت می‌انجامید. این شکل از تنبیه، بدن متهم را نشانه می‌گرفت و نه روح یا ذهن او را. کارایی این سیستم به توانایی‌اش در حاکم کردن ترس بستگی داشت. این سیستم تفاوت‌های بسیاری با نظام کیفری امروزین ما داشت، بااین‌حال منطق خاص خودش را داشت، دقیق و پیچیده بود و به لحاظ درونی دارای سازگاری بود. بااین‌حال، از اواخر قرن هجدهم جامعه‌ی تماشاگر[۱۱] با مشکلاتی روبه‌رو شد، کسانی که قرار بود اعدام شوند به گونه‌ای روزافزون شروع به انتقاد بلند از حاکم کردند. محکوم چیزی برای از دست دادن نداشت و جمعیت و مخاطبین بسیار و غالباً همدلی را پیش روی خود می‌دید. از آنجایی که این شکل اعدام در ملأعام به بی‌نظمی‌های زیادی منجر شد، سیاست‌گذاران و متفکرین شروع به اندیشیدن به اشکال نوینی از کنترل اجتماعی کردند.

فیلوسوف‌ها[۱۲] پیش‌تر در قرن هجدهم بر مبنای معیارهای انسان‌گرایانه، سیستم قدیم را مورد انتقاد قرار داده بودند، اما این سیستم جدید که در نهایت ظهور یافت با آن چیزی که فیلوسوف‌ها در ذهن داشتند شباهت اندکی داشت. اصلاحات فایده‌گرایانه‌ی اوایل قرن نوزدهم به جامعه‌ای «انضباطی» منجر شد که برداشت جدیدی از تنبیه داشت. قدرت انضباطی بر آموزش منظم و مرتب و رصد کردن افراد تمرکز داشت. سیستم انضباطی جدید بر محور حبس،[۱۳] مشاهده‌ی سلسله‌مراتبی، بهنجارسازی[۱۴] و آزمون[۱۵] استوار بود. مشاهده‌ی سلسله‌مراتبی در شکل «سراسربین» تجلی یافت؛ سازمان‌دهی فضای خاصی که در آن ساکنین آگاهند که هر لحظه امکان دارد رصد شوند، اما درعین‌حال هیچ‌گاه درنخواهند یافت که آیا کنترل و مانیتورینگ شده‌اند یا نه. زیربنای این سیستم مراقبت، ایده‌ی خوداصلاحی بود؛ زندانیان با دانستن این نکته که هر لحظه ممکن است زیر نظر گرفته شوند (و بدون اطلاع از اینکه در لحظه‌ی خاصی تحت نظر هستند یا نه)، خود را کنترل می‌کنند. بهنجارسازی به یک نظام حسابداری کیفری اشاره دارد که در آن به رفتارها بر مبنای اینکه آیا هم‌نوا با یک معیار بوده‌اند یا از آن تخطی کرده‌اند پاداش و یا کیفر داده می‌شود. افراد به گونه‌ای روزافزون بر مبنای اینکه تا چه حد با مجموعه‌ای از استاندارها هم‌نوایی کرده‌اند مرتبه‌بندی می‌شوند. ترکیب مشاهده‌ی سلسله‌مراتبی و بهنجارسازی به «آزمون» منجر می‌شود، که تکنیک‌های پیچیده و ظریف مستندسازی و طبقه‌بندی را اخذ کرد و ازاین‌رو متکی به علوم اجتماعی در حال ظهور بود. از اواسط قرن نوزدهم، «جامعه‌ی مراقبت» کاملاً مستقر شد، تنها معدود نشان‌هایی از جامعه‌ی تماشاگر باقی ماند. تعذیب در ملأعام و اعدام جای خود را به حبس داد، دیگر هدف تن نبود، بلکه ذهن و روح افراد بود؛ تمرکز بر اصلاح کردن افراد بود و تبدیل آن‌ها به شهروندانی شایسته.

این مرور مختصر کتاب مراقبت و تنبیه در نشان دادن اینکه چگونه استفاده فوکو از تبارشناسی او را قادر می‌سازد تا دانش خودارجاع را پی بگیرد، کمک‌رسان است. اولاً، تبارشناسی با کنار هم قرار دادن گذشته و حال به فرسایش منظومه‌ی (زمان) حال منجر می‌شود؛ زمان حال آشکار می‌شود و دیگر آن‌چنان‌که زمانی پنداشته می‌شد عام و جهان‌شمول به نظر نمی‌رسد. بخش آغازین مراقبت و تنبیه در این زمینه بسیار گویا است. فوکو تضاد شدید بین اعدام در ملأعام و مهیب رابرت دامین در ۱۷۵۷ و برنامه‌ی زمانی سفت و سخت رژیم زندان در اوایل قرن ۱۹ را به تصویر می‌کشد؛ خواننده درمی‌یابد که نمایش عمومی از نظام کیفری امروزین بسیار متفاوت است و در کنار هم قرار دادن این دو، فرض‌های این دومی را آشکار می‌کند.

 دوماً، روش تبارشناسی فوکو، آن تفاسیر و توجیهات پیرامون زمال حال که آن را به گونه‌ای به تصویر می‌کشند که گویی گریزناپذیر و ازاین‌رو نتیجه‌ی ضروری گذشته بوده است تحلیل می‌برد. تبارشناسی این برداشت از گریزناپذیری را با نشان دادن این نکته که مسیر تاریخی زمان حال با «شبکه‌ای از احتمالات»، تصادفات و پیامدهای ناخواسته، پیوسته بوده است به چالش می‌کشد؛ برای مثال، مواجه شدن با این معرفت تاریخی که نیاز به یک نظام کیفری جدید تا حدی ناشی از بی‌نظمی‌های پیش‌بینی‌نشده و اختلال‌های اجتماعی رژیم پیشین بوده است، باعث می‌شود تا دشوار بتوان نظام کنونی را دستاورد برجسته‌ای در تاریخ و نتیجه یک تحول ضروری پنداشت.

 سوماً، تبارشناسی آن تفاسیری از پیکربندی زمان حال که آن را به گونه‌ای به تصویر می‌کشند که گویی نتیجه و محصول یک پیشرفت مداوم بوده است را زیر سؤال می‌برد. تبارشناسی نشان می‌دهد که مفروضات تداوم و پیشرفت تا چه اندازه مسئله‌دار هستند. گذشته را نمی‌توان بر مبنای روایتِ تداوم بازسازی کرد، چراکه از اکنون بسیار متفاوت است. تبارشناسی گذشته، منطق درونی و توجیه خاص خودش را دارد و هیچ معیار مستقلی وجود ندارد که با آن بتوان رژیم‌ها و نظام‌های مختلف قدرت را مقایسه کرد؛ برای مثال، فوکو منطق درونی جامعه‌ی نمایش را بررسی می‌کند و خاطرنشان می‌کند که نظام کیفری کنونی صرفاً یک پیشرفت انسان‌گرایانه نیست بلکه شکل (هرچند ظریفانه‌تر) متفاوتی از کنترل اجتماعی است. در درجه چهارم، تبارشناسی پیکربندی زمان حال را به چالش می‌کشد، چراکه نشان می‌دهد چگونه نظام‌های باور، کردارها و نهادهای مختلف که بی‌ضرر و افتخارآمیز جلوه می‌کنند، آمیخته با منازعات قدرت هستند. سفر تاریخی فوکو در مراقبت و تنبیه نشان می‌دهد که علوم اجتماعی علی‌رغم خطابه‌ی رهایی‌بخشی، نقش محوری در ظهور جامعه‌ی انضباطی داشت. همچنین نظام مبتنی بر حبس امروزی با وجود نیات خوبی که ممکن است، داشته باشد در رژیم انضباطی معاصر تنیده شده است.

 

ارجاعات:


[۱] این متن ترجمه‌ای است از صفحات ۱۶۳ تا ۱۶۵ کتاب زیر

Philosophy of social science: toward pragmatism, by Patrick baert, polity press ۲۰۰۵

[۲] governmentality

[۳] selfhood

[۴] Self referential knowledge

[۵] continuity

[۶] Origin(ursprung(

[۷] pedigree

[۸] discontinuity

[۹] Effective history

[۱۰] symbolized

[۱۱] The society of spectacle

[۱۲] اصطلاحی فرانسوی برای فیلسوفان. لزوماً فیلسوف نبودند، بلکه روشن‌فکرانی بودند که در قرن ۱۸ فرانسه تا خرد را در بررسی مسائل و موضوعات مختلف به کار برند.

[۱۳] incarceration

[۱۴] normalization

[۱۵] examination