شناسهٔ خبر: 39973 - سرویس دیگر رسانه ها

یدالله صمدی: زیر پای هم پوست موز می‌اندازیم

یدالله صمدی می‌گوید ˝پدر آن دیگری˝ در رده بقیه آثارش است و ادعا دارد که این فیلم جزء فیلم‌های شریف و نجیب اوست.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنر آنلاین؛ فیلم ˝پدر آن دیگری˝ به کارگردانی یدالله صمدی اکران عمومی است؛ فیلمی که سال گذشته در بخش مسابقه سینمای ایران نبود و همین موضوع باعث دلخوری این کارگردان پیشکسوت سینما شد، اما او معتقد است اگر فیلمی بخواهد دیده شود، مردم آن را خواهند دید و استقبال خواهند کرد.

صمدی در عرصه سینما، کارگردان فعالی بوده و اکثر فیلم‌های او از فیلم "آپارتمان شماره ۱۳" تا "معجزه خنده" جزو پرفروش‌ترین فیلم‌های دوره‌ای از تاریخ سینما لقب گرفتند. او در کنار کارگردانی در دوره‌های مختلف داور جشنواره‌ها بوده و چهار سال هم ریاست رئیس کانون کارگردانان سینما را به عهده داشت. 

"پدر آن دیگری" با بازی حسین یاری و هنگامه قاضیانی درباره شهاب است که تا شش سالگی توانایی تکلم پیدا نکرده است. او فقط می‌تواند با مادرش ارتباط خوبی برقرار کند. اطرافیان او را کندذهن می‌خوانند و تمسخر می‌کنند. شهاب این تمسخرها را با آسیب رساندن به اطرافیان جبران می‌کند و...

صمدی می‌گوید مضمون فیلم به گونه‌ای است که مردم قطعاً آن را دوست خواهند داشت. یدالله صمدی با حضور در خبرآنلاین از دوره‌های مختلف سینما تا کمبود سالن‌ها صحبت کرد.

چه شد که فیلم شما به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر راه پیدا نکرد و در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد؟

هنوز دقیق و شفاف نمی‌دانم که پشت پرده‌ این اتفاق چه بود، اما نتیجه‌ این تصمیم نابخردانه این بود که حامی مالی فیلم که ذوق شرکت در جشنواره را داشت، خود را کنار کشید و گرفتاری زیادی برای من ایجاد شد. نکته‌ دیگر اینکه من در دوره‌های مختلفی از جشنواره‌ فجر به عنوان داور و یا هیئت انتخاب حضور داشتم. فضایی بیرون جشنواره حاکم است که همه اول فیلم‌های بخش مسابقه را می‌بینند بعد اگر موفق نشوند، فیلم‌های خارج مسابقه را. حتی اصحاب رسانه برای فیلم‌های خارج مسابقه نمی‌مانند. البته برای فیلم من ماندند.

در جشنواره پارسال خیلی دیر اعلام کردند پیشکسوتان خارج از مسابقه هستند. شما با این موضوع موافق بودید که پیشکسوتان به دلیل حضور فیلمسازان جوان از بخش مسابقه سینمای ایران خارج شوند؟

این هم بهانه‌ غلطی بود که هیئت انتخاب در توجیه تصمیمش از آن استفاده کرد. مسعود جعفری جوزانی و کمال تبریزی و بهروز افخمی هم سن و سال من هستند. اما در بخش مسابقه بودند. چه اتفاقی پشت پرده است نمی‌دانم! البته مسعود جعفری جوزانی اعتراض کرد. حتی دو بار روی خط برنامه "هفت" آمد و اعتراضش را اعلام کرد. از طرفی رسول صدرعاملی هم که داور بود، به من پیام داد که من اشتباه کردم و دیگر داوری را قبول نمی‌کنم، اما بعد از جشنواره فیلم فجر در جشنواره فیلم شهر هم داور بود و همانجا هم فیلم نادیده گرفته شد! من معتقدم سینماگران هم مقصر بعضی از اتفاقات هستند. فقط مسئولین تقصیر ندارند. ما داریم زیر پای هم پوست موز می‌اندازیم.

شما از دهه ۶۰ سیمرغ‌های متعددی گرفتید. با مدیران مختلف کار کردید. ارزیابی شما از این دوره فعالیت مدیران سینما چیست؟

مسائل مختلفی دست‌به‌دست هم داده و این بلا سر سینما آمده است. شرایط اجتماعی، سیاسی در کل دنیا وجود دارد که نمی‌شود آن‌ها را بسط داد. فشارهایی که از بیرون به سینمای ما تحمیل می‌شود. فشارهایی هم از مدیریت و مسئولین سینما تحمیل می‌شود که متأسفانه آن‌ها هم نزدیکان و دوستانی دارند که به آن‌ها بیشتر توجه می‌کنند. بین خودمان، اصناف و خانه سینما هنوز مشکل وجود دارد. یعنی یک اتحادیه تمام و کمال نداریم. من تنها فریاد خودم را نمی‌زنم.

باید اتحادیه‌ای‌ باشد که یک‌صدا حرف‌هایمان را در آنجا به گوش مسئولان برسانیم. چه برای فرد ۷۰ ساله و چه نوزده ساله این اتحادیه باید مشکلات سینماگران را حل کند. ما زمانی که وارد سینما شدیم، نمی‌دانستیم کارمند دولت می‌شویم! من سال ۵۰ وارد سینما شدم و سال ۱۳۶۳ اولین فیلمم را ساختم. من آن زمان آقای انوار و بهشتی را نمی‌شناختم. در جشنواره سوم فجر، برای دیدن فیلم "‌گذرگاه" بهرامی، به سینما صحرا رفته بودم. وقتی از سالن آمدم بیرون (خودم هم البته فیلم " مردی که زیاد می‌دانست " را داشتم که سیمرغ بهترین کارگردانی را گرفت) آقای جمال امید را دیدم و بنده را به آقایی معرفی کردند که نمی‌شناختم و بعد گفتند ایشان آقای انوار هستند. من می‌دانستم ایشان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند ولی بعدها فهمیدم معاون وزیر بوده‌اند.

قبل از ساخت فیلم "مردی که زیاد می‌دانست"، دستیار کارگردان بودم و معتقد بودم دستیار خوب بهتر از فیلمساز متوسط است. خیلی از هم‌دوره‌ای‌های من حرفه و انگیزه‌شان سینما بود. این همه معلق زدیم تا شنبه به نوروز افتاد. همیشه تصورم این بود که یک مسئول یا مدیر باید حمایت کند و کنار هنرمند باشد. مثلاً فلسفه تأسیس بنیاد سینمایی فارابی حمایت از سینمای ایران بود و اداره ارشاد ارزشیابی می‌کرد. نظارت و حمایت همیشه خوب است، اما اگر در راه صحیح انجام شود. من تازه فیلم "دو نفر و نصفی" را ساخته بودم که آقای بهشتی تماس گرفتند و گفتند فیلمنامه‌ای دارند که به من پیشنهاد دادند. من هم چون آذری هستم و با فولکلور آشنایی داشتم، پذیرفتم که فیلم را بسازم. گفتم این فیلمنامه کار دارد بودجه می‌دهید؟ گفتند ما وظیفه‌مان شناسایی فیلمساز خوب است نه سرمایه‌گذاری. ولی سرمایه هم دادند و من به ارومیه رفتم و کار را ساختم. 

 

ما امروز با موجی روبرو هستیم که خود کارگردان‌ها هم با مدیران همراه شده‌اند. مثلاً اگر کارگردانی بگوید فیلم نمی‌سازد، این شرایط بهبود پیدا می‌کند؟

فکر می‌کنید اگر کارگردان‌ها فیلم نسازند، مدیری غصه می‌خورد یا دنبال ما می‌آید؟ نه! ما هم حرفه‌ای جز این نداریم. بیمه بیکاری نداریم. نصف حقوق کارمند اداری، حقوق بازنشستگی می‌گیریم. پیشکسوتان ما چه راهی دارند. پیتزافروشی بزنند؟ یک عده البته بارشان را بستند. کارگردانان عضو کانون کارگردانان سیصد نفر هستند که من از زمان تأسیس، هم ۸ سال رئیس این کانون بودم. ۴ سال مدیر خانه سینما بودم و در آن زمان فیلم نساختم. فقط کار صنفی کردم. این‌همه بیکار، واقعاً گناه است. نان شبشان را از کجا می‌آورند؟ یک موقع کاهلی از خود فرد است که خودش را به روز نکرده است، ولی آنکه می‌داند باید چه کند؟ حرف من با مدیران سینمایی این است که اگر من سینماگر نباشم شما هم نخواهید بود. مدیریت شما با زنده بودن و پویایی سینما معنی پیدا می‌کند.

چه راهکاری برای رفع مشکلات فعلی سینما دارید؟

باید صنوف قدرتمند شوند. این قدرت گرفتنی است. خانه سینما باید بودجه کلان داشته باشد نه اینکه دست گدایی هرسال به سمت ارشاد و اسپانسر دراز کند. باید در مجلس ردیف بودجه داشته باشد. دوستان در شورای مرکزی تلاش می‌کنند ولی گاهی با موانعی روبرو می‌شوند که از آن‌ها هم کاری برنمی‌آید. الان به ارشاد یا فارابی که مراجعه می‌کنیم می‌گویند پول نداریم. آیا برای همه ندارند؟! سینمای ما کلاف سردرگم است.

شما بیش از سه دهه است که در سینما فعالیت می‌کنید. دوره کدام مدیر شرایط بهتر بود؟

در هر دوره یک بخش خوب بود. نمی‌شود گفت کدام مدیر مطلق خوب بوده است. با یک مدیر خوب هم صحبت کردیم، می‌گفت موانعی هست که نمی‌توان بیان کرد. بالاخره هر مدیر، مافوقی دارد.

با اینکه جشنواره در اکران تأثیر دارد و جو جشنواره پارسال برای کارگردان‌هایی همانند شما جو مناسبی نبود، خودتان فیلم " پدر آن دیگری " را در چه جایگاهی می‌بینید؟ 

"پدر آن دیگری " هم در رده بقیه آثار من است و ادعا دارم که جزء فیلم‌های شریف و نجیب من بوده است. دروغ نگفتم، با احساسات مخاطب بازی نکردم. فیلم، حاوی پیام امید و زندگی و آشتی بوده است. سیاه‌نمایی نکردم. در این چند روزی هم که از اکران فیلم گذشته، بازخوردها نشان از استقبال مردم دارد و فیلم توانسته خانواده‌ها را بعد از مدت‌ها به سالن‌های سینما بیاورد.

آیا به لحاظ مضمون، نگاه و ژانر متفاوتی نسبت به دیگر آثار شما بوده است؟ مضمون این فیلم از رمانی که خواندید آمده است؟

من هر فیلمی که ساختم و انتخاب کردم یعنی دوستش داشته‌ام. رمان کاملاً خانوادگی ـ تربیتی است. محور این رمان، بچه ۶ ساله است که به خاطر رفتار اطرافیانش و به خصوص پدرش حرف نمی‌زند. ما روزانه شاهد و ناظر اخباری هستیم که جایی جنایت و قتل و قانون‌شکنی اتفاق افتاده است. این اتفاقات از کره دیگر نیامدند، اطراف ما هستند. چرا این اتفاقات می‌افتد؟ چون انسان‌ها به لحاظ روحی و جسمی رشد می‌کنند اما در چه محیطی؟ در این فیلم حرف من این است که مراقب خودتان و فرزندانتان باشید. مراقب اطرافیانتان باشید. تبعیض قائل نشوید. عشق برای تربیت کافی نیست. درک مهم‌تر است. پدر در فیلم مدام مشغول کار با ماشین‌حساب است و مادر به بچه‌اش سرویس می‌دهد، اما هیچ‌کدام او را درک نمی‌کنند.

ما در شرایطی هستیم که تربیت‌ها و احترام‌ها تغییر کرده است. شما چقدر برای بیان این معضل از رمان بهره بردید با توجه به اینکه تمام اتفاقات را هم استفاده نکردید؟

در مورد اتفاق‌های رمان، من واقعاً کلافه بودم. فهرستی روبرویم گذاشته بودم و اتفاقاتی را انتخاب می‌کردم که به درد مخاطب بخورد. مدت زیادی هم طول کشید. اگر کل رمان را کار می‌کردم حتماً سریال می‌شد، ولی من می‌خواستم سینمایی کار کنم. صحنه گرفتن دختر و پسر (فرشته و رامین) در پارک را دوست داشتم چون باز هم محور، کودک ۶ ساله بود و چون کودک حرف نمی‌زد از او سوءاستفاده می‌شد و حتی فرشته با تکیه بر حرف نزدن کودک‌(شهاب) از دست نیروی انتظامی رها می‌شود. بود و نبود این بچه مهم است. چرا سال ۷۵ را انتخاب کردم؟ چون الان دیگر این اتفاق از سمت نیروی انتظامی نمی‌افتد، اصلاح کنم... کمتر می‌افتد و خواستم در عین حال هم به کتاب و رمان وفادار باشم. اتفاقات رمان در اوایل دهه‌ شصت می‌افتد. اما بازسازی آن روزها بسیار سخت و پرهزینه است. بنابراین ما سال ۷۵ را در نظر گرفتیم.

پس اینکه فیلم برمی‌گردد به سال ۷۵ کاملاً با فکر بوده؟

صد در صد. امروز بیشتر به روانشناس و مشاور فکر می‌کنند ولی سال ۷۵ کمتر مراجعه می‌کردند. الان خیلی راحت یک دختر به پدرش می‌گوید برو پیش مشاور و یا بر عکس. در آن سال‌ها تنها خانواده‌های روشنفکر این کار را می‌کردند و در باقی خانواده‌ها اگر می‌گفتیم برو پیش مشاور می‌گفتند مگر دیوانه‌ام؟

در مورد انتخاب بازیگران صحبت کنید. خانم قاضیانی، آقای یاری؟ چطور این بچه را پیدا کردید؟

من در "دو نفر و نصفی" این پروسه را گذرانده بودم. در این فیلم هم دو بازیگر کودک و دو نوجوان داشتم که برای انتخابشان از چهارصد بچه تست گرفتیم. بعضی را در همان ابتدا رد کردم. از عده‌ای دو بار تست گرفتیم. تست‌های سختی بود. پانتومیم و مسابقه و غیره تا اینکه شهاب را در یک سلام انتخاب کردم و تست گرفتم و خوب هم جواب داد.

در مورد خانم قاضیانی باید بگویم کارهایشان را دیده بودم. مخصوصاً فیلم " روزهای زندگی" پرویز شیخ‌طادی که همان سال در جشنواره فیلم فجر داور بودم. خانم قاضیانی را از نزدیک ندیده بودم، اما از کارشان خوشم آمد. با آقای حسین یاری هم تجربه‌ همکاری در فیلم ـ مجموعه‌ "شهرآشوب" را داشتم و این فیلم دومین همکاری خوب ما بود. 

 

از سریال "شهرآشوب" برایمان بگویید؟ تکلیف این سریال به کجا سرانجامید؟

سریال "شهرآشوب" ۵۰۰ دقیقه بود که ۱۰۰ دقیقه فیلم آن بیرون آمد. سیمافیلم تولید کرده بود. یک میلیارد و چهارصد میلیون هزینه برداشت. سال ۸۴-۸۳ که صد دقیقه برای جشنواره خواستند و دو سیمرغ هم گرفت. الان این سریال در سیمافیلم خاک می‌خورد. یک روز این فیلم را در سوپرمارکت دیدم که ۱۵۰۰ تومان فروش می‌رفت، خیلی ناراحت شدم. وقتی دیدم سریال‌های ترک مثل "حریم سلطان" دیده می‌شود متأسف شدم که ما "شهرآشوب" را داریم که در دوره تیموریان و اوج شکوفایی هنر با چهارده ترانه و صدای همایون شجریان کار شد و الان در حال حاضر راش‌های این مجموعه خاک می‌خورد.

با کمبود بازیگر مواجه نیستید؟

واقعاً بازیگر کم داریم. من به واسطه کارم می‌بینم سریال‌های ترک چقدر تنوع بازیگر دارند. پیر و جوان، زشت و زیبا. هم در چهره، هم تیپ و فیزیک. از یک دوره به بعد بازیگرهای خوب پیر می‌شوند و کسی نمی‌تواند جایشان را بگیرد. جای خسرو شکیبایی، منوچهر حامدی، هادی اسلامی و خانم‌ها هم همین‌طور کسی نیامد. بازیگر خوب داریم اما کم هستند و کفاف این‌همه فیلم و سریال را نمی‌دهند.

نام حسین مهکام به عنوان نویسنده در تیتراژ فیلم " پدر آن دیگری " دیده می‌شوند، چقدر نظر ایشان با شما در نوشتن فیلمنامه هم سو و همراه بود؟

من خودم فیلمنامه را نوشتم. ایشان گاهی کمک کردند. یک دوره فیلمنامه را بازنویسی کردند، اما در نهایت فیلمنامه‌ای را ساختیم که خودم نوشته بودم.

فیلمبرداری کار چند وقت طول کشید؟

سه ماه پیش‌تولید و دو ماه فیلمبرداری.

با توجه به اینکه مردم با تلویزیون ارتباط بهتری برقرار می‌کنند، تبلیغات فیلم‌ها در تلویزیون حائز اهمیت است، تلویزیون کمکی برای دیده شدن فیلم " پدران دیگری" کرد یا خیر؟

بله. تلویزیون حق پخش تعدادی تیزر رایگان را به فیلم من داد. هر چند کم است، اما غنیمت است و از بازرگانی سازمان بابت این حمایت سپاسگزارم.

چگونه و چه نهادی می‌تواند به فیلمسازان برای تبلیغات کمک کند؟

مهم‌ترین و اصلی‌ترین حامی برای تبلیغات شهری، شهرداری‌ها هستند. معاونت زیباسازی شهرداری تهران فیلم من را دیدند. بیلبوردهایی رایگان در اختیارم گذاشتند که متقاضیانش هم زیاد است و محدودیت دارد. ولی بازهم برای تبلیغات همکاری کردند که قدردانشان هستم، اما اگر شهرداری حمایت نکند باید از شرکت‌های خصوصی که بیلبوردها را کرایه کرده‌اند به قیمت بالا اجاره کنیم و با شرایطی مالی این روزهای سینما، این شیوه از تبلیغات نشدنی است.

کمی برنامه‌ریزی‌ها برای تبلیغات یک فیلم مشکل دارد. درست است؟

دقیق‌ترین برنامه‌ریزی هم وقتی اجرایی نشود فایده‌ای ندارد.

از گیشه به لحاظ زمان اکران فیلمتان راضی بودید؟

من ایمان دارم فیلم فروش می‌کند. حق من است به عنوان فیلمساز و پیشکسوت که فیلم اخلاقی و خانوادگی ساخته‌ام به مردم بگویم که فیلمم را ببینند. پایان فیلم من بن‌بست نیست. مخاطب با نشاط از سالن بیرون می‌آید. گریه شوق مردم را بعد فیلم دیده‌ام. به هر حال ما هم باید از تصمیمات شورای صنفی اطاعت کنیم. خیلی‌ها در صف اکران هستند. من شخصاً دوست داشتم این فیلم عید فطر اکران شود اما نشد.

فیلم هم‌اکنون در ۲۳ سالن اکران شده که چند تا از سالن‌ها هم خوب نیستند. سینماهای شهرستان‌ها هم فعلاً پر است و هنوز نتوانستیم فیلم را در شهرستان‌ها اکران کنیم. کاش پانصد سینما داشتیم تا به همه سالن اکران برسد. معضل ما این است که سالن سازی نمی‌شود. تعدادی پردیس ساخته شده ولی باید ادامه‌دار باشد. اگر سینما جدی است و باور شده، باید گفت برای هشتاد میلیون جمعیت، دویست سینما کم است.

دهه ۶۰ و ۷۰، زمانی که سالن‌های کمتری داشتیم، مردم بیشتر فیلم می‌دیدند. دلیل چیست؟

دنیا، دنیای رقابت است. شبکه‌ها و برنامه‌ها و فیلم‌های ماهواره‌ای جذابیتشان غیر قابل انکار است. شبکه خانگی هم هست که آن سال‌ها نبود. خیلی از فیلم‌هایی که این سال‌ها ساخته شده به دلیل ساختار و محتوای آن‌ها باعث قهر تماشاچی با سینما شده است. از طرفی الان یک خانواده برای دیدن یک فیلم باید خیلی هزینه کند و به سینما برود. پس ترجیح می‌دهد فیلم را از بیرون تهیه کند و چند خانواده ببینند، اما این شیوه به تعطیلی سینماها می‌انجامد. سینما با تماشاگر زنده است. مطمئن هستم با ساخت فیلم‌هایی با موضوعات اجتماعی ـ خانوادگی مثل فیلم «پدر آن دیگری»، خانواده‌ها دوباره با سینما آشتی می‌کنند.

فیلم آینده‌تان چیست؟

یک کمدی موزیکال آذری است که منتظر سرمایه‌گذار هستیم. فیلمی است که شبیه آن کمتر دیده شده است. به نام " مشدی عباد " که پروانه ساخت هم گرفتم. 

 

امکان دارد در این بین سریال تلویزیونی را هم دوباره تجربه کنید؟

اگر پیشنهاد مناسب و خوبی باشد چراکه نه. چون مخاطب تلویزیون زیاد است و رسانه ملی را دوست دارم. من هنوز بازخوردهای "شوق پرواز" را می‌بینم.

چه شد که هفت سال فیلم نساختید؟

شرایطش مهیا نشد. مدتی به ساخت سریال "شوق پرواز" و پخش آن گذشت. بعد از آن، سریال "هفت‌سین" را سفارش دادند برای عید و قرار بود بعد از ساخت آن، با همان تیم شروع به ساخت سریالی برای شبکه یک بکنیم که باز هم نشد و در حد وعده‌های پوچ باقی ماند.

یک دوره مردم فیلم‌های شما را خیلی دوست داشتند. بازخوردشان از دید خودتان چطور بود؟

من برای مردم فیلم می‌سازم، نه برای جشنواره‌ها. بیشتر فیلم‌هایم مورد توجه مردم قرار گرفته‌اند و در زمان اکرانشان هم فروش بالایی داشتند. فیلم‌های "مردی که زیاد می‌دانست"، "اتوبوس"، "معجزه خنده"، "آپارتمان شماره ۱۳" را مردم خیلی دوست داشتند. در فصلی اکران شد که سرد هم نبود."دو نفر و نصفی" در دی‌ماه اکران شد و خیلی سرد بود اما یک روز که با خانواده از خیابان ولیعصر رد می‌شدم دیدم جلوی سینما استقلال و کوچه‌ی کنارش مردم در ۴ صف منتظر بلیت بودند.

چرا الان که امکانات بیشتر است، فیلمنامه‌ها مثل آن موقع جذب نمی‌کند؟

برای اینکه دروغگو شده‌ایم. پدر مرحومم می‌گفت، دروغ برکت را از زندگی می‌برد. اگر فکر کنیم می‌بینیم واقعاً همین‌طور است. در فیلم‌ها و قصه‌هایمان با مردم روراست نیستیم. بسیاری از فیلمنامه‌ها این روزها اصلاً برای مردم نوشته نمی‌شود. برای جشنواره‌های خارجی آماده می‌شود و ... صادق باشیم تا برکت برایمان بماند.

حرف آخر؟

این حق من کارگردان و سینماست، که بدون پرداخت پول تبلیغات کنیم. زیرا یک فیلم قبل و بعد از ساخت از فیلترهای زیادی عبور می‌کند. سینمای ما به لحاظ اخلاقی نجیب‌ترین سینمای جهان است. نباید مظلوم واقع شود. سینمای ما ضعیف و کم‌جان است. اگر معتقدیم سینما عزیز و محترم است، پس تمام نهادها و ارگان‌ها و حتی مردم باید برای بقای آن کمک کنند.