شناسهٔ خبر: 35722 - سرویس دیگر رسانه ها

قدرت فرهنگ

مگر نه این است كه در همه عالم ایران را با هویت فرهنگی و ادبیات فاخر عرفانی و سینمای اخلاقی و هنرهای گرانقدر تجسمی می‌شناسند. اینكه در روزنامه‌های كثیرالانتشار و معتبر دنیا مانند گاردین برای نخستین‌بار در تاریخ ٩٤ ساله پس از توفیق مذاكرات به خط و زبان فارسی می‌نویسند و در سایت می‌گذارند نشانه غلبه فرهنگ بر سیاست و نظامی‌گری نیست؟

 

 فرهنگ امروز/ احمد مسجد جامعی؛

كه گفته برو دست رستم ببند

نبندد مرا دست چرخ بلند

منظور فردوسی از این مدح اساطیری رستم چیست كه در برابر اسفندیار بیان می‌كند؟ آیا به معنای قدرت بدنی و مهارت رزمی و جنگاوری بسیار اوست؟ اینها را كه اسفندیار هم داشت و حتی در هماوردی با رستم او را مستأصل كرده بود. آیا پهلوانی فقط بر زور بازو، توان جسمی و فنون نظامی‌گری است؟ این پرسش جدی است و برای فهم وضعیت فعلی و درك روح ایرانی ضروری است. این بحث را به این جهت مطرح می‌كنم كه بگویم یك جمله ظریف كه بر مفهوم ایرانی بودن تاكید داشت بسیار مورد توجه قرار گرفت: « شما هیچ وقت یك ایرانی را نمی‌توانید تهدید كنید. » این سخن بلا فاصله به فضای شبكه‌های اجتماعی و در شوخی‌های عمومی راه یافت وحتی در راهپیمایی‌های مردمی به نحوی خودجوش ودر تابلوهایی كه معلوم بود با ابتكار شخصی است در دستان برخی از شركت‌كنندگان بالا رفت، بی‌آنكه هیچ دستگاه رسمی آن را تولید و توزیع كرده باشد. اینكه می‌گویند هیچ ایرانی را تهدید نكنید آیا یك لاف است برای از میدان به در كردن حریف؟ یا تكیه بر قدرت نظامی ایران است؟

گوینده این سخن به خوبی می‌داند كه طرف‌های مقابل او از قدرت نظامی بس بیشتری برخوردارند پس معنای این كلام كه اینقدر به كام ایرانیان خوش آمده، چیست؟

شاید معنای پنهان این سخن این باشد كه ایرانی‌ها در تاریخ چند هزارساله خویش از این تهدیدات بسیار شنیده‌اند و حمله‌های فراوانی را تجربه كرده‌اند اما در نهایت تهدیدها را تبدیل به فرصت كرده و پابرجا و سربلند در میانه میدان ایستاده‌اند. این سخن بیش از همه توجه به تاریخ و تاكید بر فرهنگ و ‌آیین این مرز و بوم دارد كه قدرت نظامی در برابر آن خیلی كوچك است و در عمل مهاجمان بزرگ تاریخ را نیز به زانو درآورد، تربیت كرد و به خادم و خادمین فرهنگ و تمدن ایرانی بدل ساخت. مغول‌ها مثال بزرگ آنند. فرهنگ، هنر و اندیشه بخش بارز هنر ایرانی است و سیاست و دیپلماسی در صورتی موفق است كه بر این بنیادهای فكری و فرهنگی تاكید داشته باشد. این مبنای فرهنگی را دنیا هم می‌فهمد.

مگر نه این است كه در همه عالم ایران را با هویت فرهنگی و ادبیات فاخر عرفانی و سینمای اخلاقی و هنرهای گرانقدر تجسمی می‌شناسند. اینكه در روزنامه‌های كثیرالانتشار و معتبر دنیا مانند گاردین برای نخستین‌بار در تاریخ ٩٤ ساله پس از توفیق مذاكرات به خط و زبان فارسی می‌نویسند و در سایت می‌گذارند نشانه غلبه فرهنگ بر سیاست و نظامی‌گری نیست؟ در سایه همین نكته اگر برگردیم و سیاست‌های گذشته را مرور كنیم می‌بینیم كه تنها در دوره‌ای از عالم، حضور ارجمندتری داشته‌‌‌ایم كه از دریچه فرهنگ و اندیشه با جهان به تعامل پرداخته‌ایم. اكنون در این وضعیت جدیدی كه پس از توافق حاصل شده است باز باید با فرهنگ وضعیت خود را بفهمیم و بر آن اساس موضع‌بگیریم؛ حتی در عالم اسلامی.

باید در حوزه‌های رسمی و دولتی و نیز در بین نخبگان فكری و فرهنگی آنها حضور فعالی داشته باشیم؛ حضوری كه باز براساس همین شخصیت و تعامل فرهنگی است كه به خاطر آن در صحنه عالم جایگاه پیدا كرده‌ایم. می‌دانید كه روشنفكران و حاكمان كشورهای اسلامی هر دو چشم به دهان غرب دوخته‌اند. یك بار در جمع وزرای فرهنگ كشورهای اسلامی كه از سینمای ایران ستایش می‌كردند یك به یك پرسیدم كه چگونه با این سینما آشنا شده‌اید. جالب آن بود كه همه آنها از طریق رسانه‌ها و جشنواره‌های غربی با آن آشنا شده بودند. این امر درباره روشنفكران و نخبگان آنها صدق می‌كند. حتی حضور ایران در جشنواره‌هایی مانند قاهره پس از توفیقات آن در كن و برلین و نظایر آن بوده است. نمونه دیگر دوره‌ای است كه با طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها و بر اساس بنیادهای نظری و فكری حضوری متین در سطح عالم داشتیم. در نتیجه همین هویت و شخصیت فرهنگی موقر بود كه توانستیم حتی در پایتخت عربستان برای نخستین بار هفته فرهنگ جمهوری اسلامی ایران را برگزار كنیم و سرود ملی ایران و سخنرانی من در كنار عكس رهبران انقلاب در تلویزیون رسمی عربستان پخش می‌شد و كسی احساس خطر نظامی و سیاسی از ایران وتشیع نداشت. در ملاقات‌ها نه‌تنها وزیر فرهنگ و شخصیت‌های فرهنگی بلكه وزرای كشور و خارجه و حج و حتی پادشاه وقت حضور می‌یافت. همزمان با هفتم شوال روز تخریب بقیع این نكته را بیفزایم در همان دیدار و مذاكره با ملك عبدالله درباره بازگشایی بقیع كه همراه با محدودیت‌های بسیار شده بود صحبت كردم و فردای آن روز درهای بقیع به روی همه زایران باز شد. در حالی كه مدت كوتاهی پس از آن و با تغییر دولت و فراموشی اساسی فرهنگ در مناسبات وضعی پیش آمد كه مدیر كل وزارت خارجه عربستان به استقبال وزیر ذیربط می‌آمد. این طبیعی بود زیرا پیش از آن شاهد بودیم كه در مجمع عمومی سازمان ملل هنگام سخنرانی نماینده ارشد ایران از سیاستمداران خالی شده بود چون آن همه حرف‌های پرطنین بر مبنای فكر و فرهنگ و آیین ایرانی استوار نبود.

منبع: روزنامه اعتماد