شناسهٔ خبر: 65760 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

عشق به فلسفه و ریشه‌شناسی اندیشه

جامعه روان­شناسی از فلسفه دور شده است با اینکه هنوز فلسفه و روان­شناسی در هم تنیده‌­اند و در بسیاری موارد با هم تداخل دارند. این کتاب ارزشمندی است که می‌­تواند دانش ما را در علم روان­شناسی افزایش دهد و بازده روان ­درمانی را بالا ببرد.

فرهنگ امروز: ترجمه کامران برادران، رشته فلسفه عموما به عنوان یک ضرورت آموزشی تلقی نمی‌شود. برعکس، به طور کلی به عنوان مسئله‌ای درک می‌شود که درونی بوده یا عده‌ای محدود و متخصص از آن سر درمی‌آورند.

علوم و ریاضیات به فرمول‌ها و تعاریف تخصصی حداقل به پیچیدگی فلسفه نیاز دارند، اما این موضوعات در تمام سطوح آموزشی پایه اصلی هستند. چرا؟ از 10 زیست‌شناس بپرسید که یک زیست شناس چه کاری انجام می‌دهد، هر 10 نفر می‌گویند حیات طبیعی را بررسی کنید. البته رشته‌های خاصی در زیست‌شناسی وجود دارد، مانند میکروبیولوژی و گیاه‌شناسی، اما همه می توانند به طور کلی درکی از آن داشته باشند.

ریشه‌شناسی این کلمه است که این امر را آشکار می‌کند. هر کلمه‌ای که به «شناسی» ختم شود به بررسی ریشه کلمه اشاره دارد. «اپیدمیولوژی» می‌تواند به حوزه‌های مشخصی در مطالعه اشاره کند، اما همه آن‌ها را می‌توان به عنوان مطالعه اپیدمی‌ها طبقه‌بندی کرد.

در مورد فلسفه چطور؟ این کلمه به خودی خود به حوزه خاصی که مورد مطالعه قرار می‌گیرد اشاره نمی‌کند. در واقع، اگر حتی از 10 فیلسوف بپرسید که ‌فلسفه چیست، می‌توانید 10 پاسخ مختلف دریافت کنید. فیلسوفانی مانند ارسطو و امانوئل کانت فلسفه را به عنوان یک رشته علمی شبیه به شیمی و فیزیک می‌دانند. برعکس، فیلسوفانی مانند سقراط و لودویگ ویتگنشتاین بر این باورند که فلسفه یک فعالیت است و نه اصطلاحی برای چیزی که مورد مطالعه قرار می‌گیرد. بنابراین مسئله این نیست که آنچه مورد مطالعه قرار می‌گیرد قابل بحث است، بلکه بحث بر سر اصل کلمه است.
این می‌تواند دلیل اصلی نادیده گرفته شدن فلسفه در سیستم آموزشی ‌باشد. چگونه می‌توان آن را بدون اینکه ابتدا بدانیم چیست آموزش داد؟

شاید ریشه‌شناسی کلمه بتواند تا حدودی روشنگر باشد. ریشه این کلمه، کلمه یونانی «سوفیا»، دارای انواع ترجمه‌های انگلیسی است، اما «حکمت» نیز به تنهایی بسنده است. پس آیا فلسفه مطالعه حکمت است؟

البته «فلسفه» در درون خود «شناسی» ندارد. پیشوند این کلمه «فیلو»ی یونانی است که می‌توان آن را به انگلیسی «عشق» ترجمه کرد. بنابراین، ریشه‌شناسی «فلسفه» نشان می‌دهد که یک فیلسوف عاشق خرد است. پس آیا هر دوستدار حکمت فیلسوف است؟ نه دقیقا. حتی اگر خود کلمه صریح نباشد، فلسفه یک رشته دانشگاهی است درست مانند زیست‌شناسی و اپیدمیولوژی. گروه‌های فلسفه در دانشگاه های سراسر جهان ثابت هستند. سپس این سؤال مطرح می‌شود که «عشق به خرد» چیست؟

برای پاسخ به این، ابتدا باید به تعریفی از «عشق» برسیم که بتواند فلسفه را به عنوان یک رشته دانشگاهی مشروعیت بخشد. تعریف عشق به طور کامل کار آسانی نیست و من قصد ندارم اینجا چنین. سوالاتی در مورد وضعیت هستی‌شناختی کلی آن، در مورد تمایزات عشق - مانند تفاوت بین عشق ورزیدن و عاشق بودن - وجود دارد؛ رابطه عشق و اخلاق و همچنین رابطه عشق و فناپذیری و این فقط شماری اندک از حوزه‌هایی است که می‌توان به آن‌ها اشاره کرد. نگرانی در اینجا این است که چگونه می‌توانیم «عشق به خرد» را به گونه‌ای تعریف کنیم که نه تنها فلسفه را به عنوان رشته‌ای ‌آکادمیک حفظ کند، بلکه به ما می‌گوید که چرا باید در همه سطوح تحصیلی گسترده‌تر شود.

روش ابراز عشق به مردم می‌تواند متفاوت باشد. به عنوان مثال، نحوه ابراز عشق به مادر و ابراز محبت شما به همسرتان بدون شک متفاوت خواهد بود. با این حال، به طور کلی، شما نسبت به یک جسمیت، خواه یک موضوع یا یک شی، به صورت فیزیکی ابراز عشق می‌کنید.

اگر گربه خود را دوست دارید، شاید این را با اطمینان از داشتن غذا و آب کافی بیان کنید. اگر عاشق یک میز قهوه خاص هستید، شاید با تمیز نگه داشتن آن این موضوع را نشان دهید. حتی با جسمانیتی که دیگر وجود ندارد، مثل یکی از اعضای خانواده فوت‌شده، این عشق را به صورت فیزیکی ابراز خواهید کرد. این ممکن است شامل بازدید از یک قبر یا بزرگداشت تولد یا مرگ آنها با ادای احترام سالانه باشد.

اما وقتی چیزی را دوست دارید که در دنیای فیزیکی نبوده‌، چگونه این را بیان می‌کنید؟ بدیهی است که از نظر فیزیکی نمی‌توانید این کار را انجام دهید. به عنوان مثال، چگونه عقل را دوست دارید؟ شما نمی‌توانید آن را ببوسید، تمیز کنید یا به آن غذا بدهید. اما ‌ می‌توانید از آن مراقبت کنید. و پاسخ ما در اینجا نهفته است. روشی که از طریق آن می‌توانید از چیزهای غیر فیزیکی مراقبت کنید این است که چگونه عشق خود را به آنها ابراز می‌کنید.

واضح است که وظیفه فیلسوف است که به این سؤال پاسخ دهد که چگونه می‌توانیم از خرد مراقبت کنیم. برای برخی این امر ممکن است تئوری‌های گذشته را زنده نگه دارد. دیگران ممکن است تلاش کنند و خرد جدید بیاورند. دلیلش هرچه که باشد، این فیلسوفان هستند که ابزاری برای ارائه آن دارند. به طور کلی، وظیفه فیلسوف درک چگونگی مراقبت از خرد است.

منبع: 
https://www.forbes.com/sites/teddymcdarrah/2021/02/22/the-power-of-philosophy-why-we-should-all-care/?sh=1132a1996d8b

نظر شما