شناسهٔ خبر: 58160 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

مطالعات فرهنگی

مطالعات فرهنگی این کتاب از جذاب‌ترین کتاب‌های ترجمه شده به فارسی با موضوع مطالعات فرهنگی است. در چند فصل ابتدای کتاب مقالاتی از آدورنو و هورکهایمر و بارت و کلیفورد و دوسرتیو و فوکو و لیوتار آمده است.

مطالعات فرهنگی

مجموعه مقالات

مترجم: نیما ملک‌محمدی، شهریار وقفی‌پور

ناشر: علمی و فرهنگی

تعداد صفحه: ۶۲۷صفحه

قیمت: ۲۰ هزار تومان

این کتاب از جذاب‌ترین کتاب‌های ترجمه شده به فارسی با موضوع مطالعات فرهنگی است. در چند فصل ابتدای کتاب مقالاتی از آدورنو و هورکهایمر و بارت و کلیفورد و دوسرتیو و فوکو و لیوتار آمده و این هم عنوان چند مقاله از میان مقالات موضوعی کتاب است: انقلاب ارزش‌ها: نوید تغییرات چند فرهنگی، سرگرمی و آرمانشهر، پروژه‌­هایی برای مراکز خرید، نظام جادویی تبلیغات، کارکرد خرده‌فرهنگ، توصیف فرهنگ موسیقی راک، بازاندیشی عرصه­ عمومی، ساخته شدن فرهنگ­‌های در تبعید: کانال‌های تلویزیونی ایرانی در لس‌آنجلس.

یکی از مهمترین مقالات این مجموعه مقاله «کارکرد خرده‌فرهنگ»، نوشتۀ دیک هبیج است.تاکنون هیچ کتابی با موضوع مطالعات فرهنگی پر خواننده‌تر از کتاب «خرده‌فرهنگ: معنای سبک» (۱۹۷۹) اثر دیک هبیج نبوده است. این کتاب آمیزه‌ای تیزهوشانه و منحصربه‌فرد از نظریات آلتوسر، گرامشی و نشانه‌شناسی (از آن نوع که بارت و «مکتب پراگ» مطرح کرده‌اند) پدید آورد تا دنیای دانشگاهیان و محصلان جوان بریتانیایی، یا هر چیز نزدیک به این دنیا را تحت تأثیر قرار دهد.
از نظر هبیج در تحلیل خرده‌فرهنگ‌ها دو اصطلاح خاص گرامشی شدیدا کاراست: ترکیب یا هم‌آوایی، و خاصّگی. خرده‌فرهنگ‌ها در درگیری‌های ارتباطی و نمادینشان با نظام‌های بزرگ‌ترِ فرهنگ صنعتیِ متأخر شکل می‌پذیرند. این خرده‌فرهنگ‌ها پیرامون سن یا طبقه سازمان می‌یابند، هرچند کاملا توسط این معیارها تعیین نمی‌شوند. خرده‌فرهنگ‌ها در ابداع سبک‌ها تجلی می‌یابند. این سبک‌ها درون "هم‌آیی" های خاص تاریخی و فرهنگی تولید می‌شوند؛ لیکن نباید به منزله‌ی مقاومت صرف علیه سروری (هژمونی) یا به مثابه حل و فصل جادویی تنش‌های اجتماعی قرائت شوند – یعنی دقیقا همان کاری که نظریه‌پردازان متقدم‌تر فرض کرده‌ بودند. خرده‌فرهنگ‌ها کمابیش سبک‌ها را سرهم‌بندی (یا تلفیق) می‌کنند؛ تلفیق میان تصاویر و مصالح فرهنگی قابل دسترس. این تلاش به منظور بنا کردن هویت‌هایی است که بدانان نوعی «خودمختاری نسبی» خواهد بخشید؛ خودمختاری درون نظامی اجتماعی که جای جای آن به واسطه‌ی طبقه‌ی اجتماعی، تفاوت‌های نسلی و غیره دارای شکاف و شکستگی است.
هبیج در اثر اخیر خود (۱۹۸۸) در روشش تجدیدنظر کرد و تصدیق نمود که قدرت فرهنگ تجاری را در تصرف و، در واقع، تولید سبک‌های ضد سرورانه دست‌کم گرفته بود. خرده‌فرهنگ پانک، به ویژه، آمیزه‌ای خارق‌العاده از استراتژی فرهنگی آوانگارد طبقه‌ی کارگر و دغل‌بازی بازاری بود که در برابر دستیابی محدود جوانان بریتانیا یه بازارهای مصرفی ایجاد شده بود. در واقع ترسیم خطی مابین خرده‌فرهنگ به مثابه مقاومت و فرهنگ تجارت به عنوان فراهم‌کننده‌ی انواع لذت و ابزار سروری بسیار مشکل است – خاصه وقتی پای بازارهای جوانان در میان باشد. به کارگیری روش‌های هبیج، به ویژه در مورد خرده‌فرهنگ‌های دهۀ ۱۹۹۰، جالب خواهد بود – خرده‌فرهنگ‌هایی چون گوت‌ها، اسکین هدهای نژادپرست و مهم‌تر از همه آن گروه‌هایی که در آن‌ها پدیده‌ی شیفتگی، بازار مناسب و خرده‌فرهنگ‌ها در هم ادغام می‌شوند (مانند تِرِکی‌ها، شیفتگان فوتبال و عیاش‌ها). و: آیا اکنون شیفتگان فرهنگ والا نوعی خرده‌فرهنگ را سر هم نمی‌کنند؟

نظر شما