به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ چکیده مقاله های شماره ۲۱ فصلنامه سیاست متعالیه به این شرح است:
فرآیند دولتسازی نبوی در سور مکی مبتنیبر تفسیر تنزیلی/غلامرضا بهروزی لک و محمدرضا رنجبر
مسأله اصلی مقاله حاضر، بررسی چیستی فرایند دولتسازی نبوی در سور مکی است و برای احراز این امر از چارچوب روشی تفسیر تنزیلی بهره برده است؛ زیرا این سبک تفسیری که به سیر نزولی قرآن تأکید میکند، بهخوبی میتواند فرآیند دولتسازی نبوی را تبیین نماید. فرآیندهای دولتسازی بر مؤلفهها و عناصر عام و خاصی استوارند که مهمترین آنها عبارتند از: ایدهسازی، جمعیت، سرزمین، قانون و نهادسازی؛ آموزههای برآمده از سور مکی قرآن کریم، اولین عنصر عام دولتسازی، یعنی ایدهسازی را تبیین میکند و مبانی اندیشهای دولتسازی نبوی را ترسیم مینماید.
این مقاله معتقد است که همین مطلب زمینه تحقق سایر عناصر دولتسازی نبوی را فراهم آورده و مرحله تأسیس و تثبیت دولتسازی را در مدینه رقم زده است.
کثرتگرایی دینی تشکیکی:راهی نو در بازاندیشی برای صلح بشری/قدرت الله قربانی
نگرش تشکیکی کثرتگرایی دینی، بدیل مناسب انحصارگرایی و شمولگرایی دینی است. در این رویکرد باور برآن است که همه ادیان الهی بهنحو تشکیکی از حقیقت بهره بردهاند؛ و اگرچه راه نجات برای پیروان ادیان مختلف باز است، اما عالیترین راه در اسلام تجلی یافته است. در رویکرد کثرت گرایی تشکیکی، با تأکیدبر اصل احترام به اعتقادات دیگر ادیان و پذیرش حق بهرهمندی آنان از حقیقت دینی، امکان صلح و همزیستی دینی فراهم میشود. بنابر اصل یادشده و برابری همه انسانها با یکدیگر، مسلمانان باید با پیروان همه ادیان الهی زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند و حق تعرض و جنگ با غیرمسلمانان - تا زمانیکه اقدامی علیه مسلمانان نکرده باشند - را ندارند.
کثرتگرایی تشکیکی دینی، همهی سنتهای دینی و خداباورانه را بهطور سلسلهمراتبی بهرسمیت شناخته و ضمن حاکمساختن اصل صلح و همزیستی مسالمتآمیز بر زندگی بشری، راه پدیدارشدن جریانهای تکفیری را سد مینماید.
زمامدار آرمانی در اندیشه سیاسی فارابی/ امیرسعید بابازاده جودی، کمال پولادی، بهروز دیلم صالحی
ﻓﺎﺭﺍﺑﻲ، ﺑﺰﺭگترﻳﻦ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪه ﻓﻠﺴﻔﻪی ﺳﻴﺎﺳﻲ اسلام ﻭ ﺷﺎﺧﺺﺗﺮﻳﻦ ﭼﻬـﺮﻩ ﺳﻴﺎﺳـﻲ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﺳﺖ. ﻓﺎﺭﺍبی، ﺍﻟﻬﻴﺎﺕ ﻭ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ ﻭﺍﺣـﺪ ﻓﻠﺴـفی ﺩﺭﺁﻣﻴﺨﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪﺑﺮ ﻭﺣﺪﺕ ﻭ ﺷﻴﻮﻩی ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ، ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺁﻥﺩﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻌﻤﻴﻢ داده است. وی ﻣﻮﺍﺩ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻓﻼﻃـﻮﻥ ﻭ ﺍﺭﺳـﻄﻮ برﮔﺮﻓﺘـﻪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑـﺮ ﻣﺒﻨـﺎی ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺍﺭﺳﻄﻮیی ﻭ ﻧﻮﺍﻓﻼﻃﻮنی ﺍﺳﻼﻣﻲ، ﺑﻪﺷـﻴﻮﻩ ﺍﺳـﺘﺪﻻلی ﻭ ﺑﺮﻫـﺎنی ﻣـﺪﻭﻥ ﻛـﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
از اینروست که حاکم آرمانی مورد نظر فارابی، بیشتر یادآور انسان آرمانی و کامل است. از دیدگاه فارابی، زمامدار آرمانی کسی است که خصوصیات شاه آرمانی ایرانی، فیلسوف افلاطونی، پیامبر اسلامی و امام شیعی را در خود جمع دارد. اینگونه انسانها متصل به منبع فیض الهیاند و از طریق عقل فعال، به آنها وحی میشود. لذا زمامدار مدینه، همان مقامی را در مدینه دارد که خدا در کل عالم هستی دارد.
مبانی مناسبات امنیت فرهنگی متعالی و آزادی فرهنگی متعالی/ علی اصغر نصیری و نجف لکزایی
یکی از مسائل ضروری اجتماعات انسانی، تنظیم نسبت امنیت با آزادی است. شناخت دیدگاه اسلام در مورد نسبت امنیت و آزادی میتواند در تنظیم نسبت یادشده راهگشا واقع شود. این مقاله درصدد است تا نسبت میان امنیت فرهنگی متعالی و آزادی فرهنگی متعالی از منظر قرآن و روایات را تبیین نماید. در اینراستا، آیات و احادیث مربوطه با استفاده از روش استنباطی-استنادی در چارچوب نظریه استخدام، با کاربست ابزار برهان خلف بررسی شده است.
این نشان میدهد که از دیدگاه اسلام هیچیک از امنیت فرهنگی متعالی و آزادی فرهنگی متعالی، بر دیگری تقدم ندارند؛ بلکه میان آندو، رابطهای تعاملی و تلازمی برقرار است. نتیجه چنین نسبتی، بهوجودآمدن استخدام دوطرفهی عادلانه در جامعه است که ضمن حفظ منافع و مصالح جامعه و حفظ حقوق و آزادیهای فرهنگی قانونی شهروندان در جامعه، تعالی اخروی آنان را نیز تأمین میکند.
مبانی مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران: تعدّد تفسیرها؛ چالشها و راهکارها/ علی ملکی
مسیر توسعه هر کشوری، الزاماً از بحرانهای متعددی همچون بحران مشروعیت عبور میکند. خلأ در مبانی نظری مشروعیت یک نظام سیاسی، فراهمآورنده عدم اطاعتپذیری مردم بوده و فرآیند توسعه را مختل میسازد. تعدد از مشروعیت و تجزیه جامعه به وفاداریهای متضاد، یکی از انواع این بحرانهاست. در مورد مطالعاتی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این سوال قابل طرح است که مبنای مشروعیت و اطاعتپذیری چیست؟
فرض ما این است که از اندیشه های سیاسی امامخمینی(ره) میتوان دو نوع مشروعیت شرعی بر اساس نصب یا مردمی بر اساس انتخاب را تلقی کرد. عدم اجماع نظری در اینزمینه باعث تعدد تفسیرها از مشروعیت شده و در صحنه عمل سیاسی چالشها و بحرانهایی را ایجاد نموده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلبی را بررسی کرده و راهحلهایی مانند گفتوگو در فضای آزاد و بازی در محیط دموکراتیک را پیشنهاد نموده است.
نقش مردم در نظام سیاسی مردمسالاری دینی (اسلامی)/ محمدحسین طالبی
این مقاله، نقش مردم در نظام سیاسی مردم سالاری دینی (اسلامی) را از پایگاه دانش فلسفه تبیین می کند و نشان می دهد چگونه حق مردم و حق خدا در تعیین رهبر با یکدیگر سازگاری دارند. تبیین این مسأله، که یکی از غامضترین و مهمترین مسائل فلسفهی سیاسی اسلام است، نوآوری این مقاله است و میتواند به بسیاری از مسائل مشابه در مردمسالاری دینی پاسخ دهد. نوشته بر این پیشفرض استوار است که نظام سیاسی اسلامی - در عصر غیبت - دارای محتوای خداسالاری و شاکله مردمسالاری است و این مدعا را اثبات میکند که در نظام مردمسالاری دینی (اسلامی)، مردم در راستای داشتن حیات طیبه، با اراده خود و با استفاده از حق تعیین سرنوشت خواست خدا را بر خواست خود مقدم میدارند؛ لذا در نظام مردمسالاری دینی، میان ارادهی خدا و اراده مردم تعارضی وجود ندارد. در این نوع نظام سیاسی، مردم هم در حدوث و هم در بقای حکومت دارای نقش مؤثرند؛ زیرا رأی مستقیم یا غیرمستقیم اکثریت آنها در همه شئون حکومت - در چارچوب مکتب اهلبیت علیهمالسلام - ملاک عمل واقع میشود. دادههای مقاله با روش کتابخانهای گردآوری شده و شیوه تحلیلی، عقلی است.
اندیشه سیاسی آیتالله بروجردی: سیاستورزی یا سیاستپرهیزی/ رضا عیسی نیا
مقاله حاضر، در راستای ترسیم چگونگی حضورِ روحانیت در ساماندهی زندگی سیاسی مردم ایران، به این پرسش پاسخ میدهد که مبانی دینی سیرهی سیاسی آیتالله بروجردی در دوران زعامتشان چیست؟ لذا مسأله مقاله، شناخت ریشههای دینی سیاستورزی معظمله، چه در نحوهی ورود به سیاست و چه در نحوهی پرهیز از سیاست است و نشان میدهد که چگونه حوزههای علمیه، مراجع تقلید و فقهای همعصر آیتالله بروجردی، تابع سیاستهای اتخاذشده توسط ایشان بودهاند. از آنجاییکه در دوران زعامت ایشان سیاستورزی تفکیکی در دستور کار بوده است، از روش پدیدارشناسانه استفاده کردهایم.
از این رو فقهایی همچون آیتالله بروجردی اگرچه در امر سلطنت دخالت نمی کردند، اما نسبت به مسائل دینی حساس بودند و در مواردی به کارگزاران نظام سیاسی تذکر میدادند؛ عدم حمایت معظمله از جریانهای فکری حوزوی و فقهایی که بر حضور بیشتر روحانیون در مخالفت با نظام سیاسیِ حاکم اصرار داشتند، شاهدی بر این مدعاست. ادعای مقاله آن است که سیاستورزی در حوزهی علمیه قم - در دوران آیتالله بروجردی - مبتنیبر دوریجستن و پرهیز از سیاست بهدلیل فقدان اقتضائات زمانه تنظیم میشده است. این روش، اندیشهی سیاسی معظمله را با اندیشهی سیاسی فدائیان اسلام و آیتالله کاشانی متمایز میکند.
اندیشهی سیاسی اسلام: مورد مطالعاتی جهیمان العتیبی/ مرتضی آقامحمدی
بازخوانی واقعه اشغال مسجدالحرام در اول ماه محرم سال ۱۴۰۰ ه.ق بهرهبری جهیمان العتیبی یکی از سرفصلهای مطالعاتی برای فهم ریشههای جریان تکفیر در جهان اسلام است. عطف به این واقعیت که ظرفیتهای فکری حرکت جهیمان، جریانهای جهادی پس از خود را نیز تحت تأثیر قرار داده است، بازخوانی اندیشه سیاسی وی را ضروری میسازد. اهمیت قیام جهیمان به این مسأله برمیگردد که سنتز خط فکری اخوان قدیم و مکتب حدیثی البانی و تئوری رهایی مطرحشده در احادیث اشراطالساعه است.
بهعقیده جهیمان، به دلیل ناصالحبودن حاکمان سعودی بهدلایلی همچون ترویج بدعت و فساد، و سکوت علمای دین در دفاع از حق، بر امت متدین و مسلمان واجب است که برای مبارزه با فتنه و بدعت قیام نمایند؛ حتی اگر این امر مصداق خروج بر حاکم مسلمان باشد. این حرکت متفاوت با سیاستبازیهای اخوانالمسلمین و چپ های اسلامی است و راه چاره را در نشانههای ذکرشده در روایات آخرالزمان جستوجو میکند و تنها راه نجات را در بازگشت به خلافت بر اساس سنت نبوی میداند که با قیام مهدی محقق خواهد شد. جهیمان با استناد به نشانه های روایی، محمدبن عبدالله القحطانی را مهدی موعود میداند که باید در کنار کعبه با وی بیعت کرد.
نقش رسانههای اجتماعی در ارتقای تحمل اجتماعی/ کمال اکبری، محمدرضا بیگدلی، سیدعلی محمد رضوی
مقاله حاضر میکوشد با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی و اتخاذ رویکرد اتیک، نقش رسانههای اجتماعی در تحمل اجتماعی را بررسی کند. روش، کیفی است و اطلاعات مورد نیاز با دو روش کتابخانهای و مصاحبه عمیق گردآوری شده و برای تفسیر مصاحبهها (اطلاعات) روش توصیفی-تحلیلی بهکار رفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که شهروندان بهرغم استفاده از رسانههای اجتماعی، تحمل اجتماعی مطلوبی ندارند؛ این مسأله در خصلت فردگرایی رسانهها ریشه دارد. بااینوجود، محققان بر اینباورند که رسانههای اجتماعی توانستهاند سطحی از جامعهپذیری را در میان شهروندان تأمین نمایند و در گرایش آنها به تأثیرپذیری هنجاری مؤثر واقع شوند و سطح تحمل اجتماعی آنها را توسعه دهند.
زمینههای همگرایی کشورهای اسلامی؛ با تأکید بر ظرفیتهای انقلاب اسلامی/ حسین ابوالفضلی، محمد ستوده
اندیشمندان مطالعات منطقهای، همگرایی در حوزهی دولتهای ملی (خرد) را مقدمه همگرایی در سطح منطقهای و حتی جهانی(کلان) میدانند و بر این باورند کشورهایی میتوانند مسیر همگرایی را برای دستیابی به منافع مشترک در سطح فراملی طی نمایند که از ساختارها وشرایط لازم مبتنیبر: کثرتگرایی، پاسخگوبودن و آزادیهای احزاب و نخبگان برای تأثیرگذاری بر ساختارهای سیاسی برخوردار باشند.
از این مسأله در نظریه نئوکارکردگرایان تحتعنوان ظرفیت همگرایی یا شرایط همگرایانه ( integrative potential) یاد شده است. در این مقاله که با روش توصیفی–تحلیلی انجام شده، تلاش بر آن است تا از طریق سه اقدام نظری مرتبط، یعنی بررسی موانع همگرایی کشورهای اسلامی، بررسی ظرفیتهای انقلاب اسلامی، و بررسی چگونگی انتقال این ظرفیتها به کشورهای اسلامی، همگرایی این کشورها مورد مطالعه قرار گیرد.
فصلنامه علمی – پژوهشی سیاست متعالیه به همت انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم به مدیر مسئولی منصور میراحمدی و سردبیری نجف لکزایی منتشر می شود.