فرهنگ امروز/رضا آشفته: مناسبات تئاتری، یک بار دیگر بهرام بیضایی و ناصر تقوایی را در کنار هم نشاند. این همنشینی در جشن تولدی صورت گرفت که در آن بیضایی غایب بود. تقوایی شامگاه پنجم دی پس از پایان نمایشنامهخوانی «شب هزارویکم» بیضایی به کارگردانی هادی سروری که در سالن کنفرانس تئاتر شهر برگزار شد، در سخنانی گفت: برخی آدمها هستند که چندحرفهای کار میکنند و بهرام بیضایی یکی از آنها بود که هم در تئاتر و سینما فعالیت میکرد و هم خوب مینوشت و نمیدانم در عرصه هنر دیگر چه کارهایی مثل او باید انجام داد.
اولین: آشنایی در تئاتر
اولین مناسبت تئاتری این دو هنرمند به آشناییشان در اجرای نمایشی برمیگردد که در دهه ٤٠ به کارگردانی عباس جوانمرد در آبادان اجرا شده است. اینکه بیضایی نمایشنامهنویس آن نمایش بوده و ناصر تقوایی تماشاگری است و ایشان در بزنگاه تئاتر دوستی دیرینهای را آغاز میکنند. البته در آن سالها تقوایی نیز نویسنده داستان کوتاه است و در نوشتن نیز هر دو وجوه مشترک داشتهاند. تقوایی در مراسم زادروز بیضایی گفت: او از همان ابتدا شیفته تئاتر و بعد سینما بود و در نمایشنامههایش خیالپردازی غریبی داشت.
دومین: آیین
دومین مناسبت مشترک تقوایی و بیضایی، ارجاع به آیین و اسطوره است که هر دو در فیلمسازی و البته بیضایی در تئاتر هم آن را دنبال کرده است. به هر تقدیر آیین، ریشه تئاتر و بههمیندلیل ساده ریشه هنرهای نمایشی از جمله سینماست. بههمیندلیل نیز ریشههای پایداری در آثار این دو هست که دربرگیرنده فعل بزرگی مانند هویت ملی است؛ آنچه به آثارشان اصالت میدهد و ما را بهعنوان ایرانی در مقابل دیدگانمان قرار میدهد.
یکی از این آیینها همانا فیلم «اربعین» ساخته ناصر تقوایی است که همچنان حضورش در فرهنگ ما لمسشدنی است. چنانچه در آبان امسال در مکتب تهران برای چهل عروسک به روی پرده رفت. یعنی خود فیلم مستند بستر یک آیین کهن را به شیوه مدرن رقم زد. این روش که ترنسمدرن نامیده میشود، به کارگردانی حمیدرضا اردلان اجرا شد. در روش ترنسمدرن اشیا و عروسکها بهعنوان مخاطب حاضر میشوند و فلسفه وجود چنین شیوهای بازگشت به اندیشه آیینی است؛ در واقع در روش ترنسمدرن نگاه هنرمند و اثر هنری معطوف به یافتن آیینهای معاصر است.
اربعین سال ١٣٤٩ با محوریت عزاداری در شهرهای جنوبی بهویژه شهر بوشهر ساخته شده است. بههمیندلیل باید نگاه تقوایی و بیضایی را در سینما وامدار دیگر هنرها بهویژه آیین در نظر گرفت که بدون آن هیچگاه هنر تئاتر و قرنها بعد سینما ایجاد نمیشد. این هنرها نشانه بارز نگاه و باور انسانها در طول تاریخ است که همچنان خود را ریشهدار میشناسانند.
ناصر تقوایی سینما را از هنرهای مدرن میداند که نیازمند توجه به دیگر هنرهاست و دراینباره میگوید: سینما از همه هنرها استقبال میکند و اصلا خالص نیست. سینما مثل یک جامعه میماند که هنرهای دیگر به شکل تکنیکی در آن قابل استفاده هستند و در این بین بهرام نهفقط نمایشنامههای خوبی مینوشت بلکه باعث تحرکی در نمایشنامهنویسی ایران هم شد، هرچند متأسفانه ما به تاریخ معاصر خود خیلی عمیق نگاه نمیکنیم و گاهی برخی افراد قربانی یکسری روابط خصوصی میشوند و به جای اینکه شناخته شوند، گمراهکننده میشوند.
سومین: تعزیه
سومین مناسبت شاید گرهخوردن نگاه هر دو به تعزیه باشد. اینکه بیضایی نمایش در ایران را در سنین جوانی مینویسد که در آن تعزیه را تبدیل به عنصر پویا و فرهنگی میکند که تا امروز هم این پژوهش در آموزشوپرورش هنرمندان سینما و تئاتر تأثیرگذار بوده و یکی از منابع آموزشی نیز به شمار میآید. اما افتخار ناصر تقوایی ساخت فیلم مستند تمرین آخر (درباره تعزیه حر) و همچنین فیلم تعزیه ١٠دقیقهای برای ثبت جهانی این هنر ملی در یونسکو است. بیضایی نیز انگار بدون تعزیه هنری ندارد چون یکی از ذینفوذترین اشخاص، هم در شناساندن هنر تعزیه به هنرمندان ایران و احیای آن در زمانه معاصر است و هم بیضایی به طور مستقیم و غیرمستقیم بارها از تکنیکها و شیوه تعزیه در اغلب آثارش بهره لازم را برده است. البته او به تمام هنرهای نمایشی ایرانزمین در مجموعه آثارش این بذل توجه خلاقه را داشته است. اما هنر تعزیه شکل مستقلی دارد که میتواند در جایجای آثار این بزرگمرد حضورش را بهعنوان گنجینهای جاودان اثبات کند. اگر امثال این هنرمندان نبودند، معلوم نبود در آن قیل و قال روشنفکرنمایان و قشریون چه سرنوشت تلخی برایشان پیش میآمد؟!
بنابراین همین تعزیه کافی است که بدانیم این دو، هر یک به نوعی در تثبیت نمایش ملی ایران نقشآفرینی کردهاند. حالا تأثیرات این هنر در فیلمهایشان و برای بیضایی در نمایشنامههایش بحث مفصلی است که در این اجمال نمیگنجد.
در این مراسم، تقوایی به نسل خودش و افرادی مثل کیمیایی، مهرجویی و حاتمی اشاره میکند که ناگهان پیدا نشدهاند: «هرکسی کار خود و راه خود را پیدا کرد و شاید سازمانهای دولتی این روزها باید این نقش را ایفا کنند تا راه را برای استعدادها باز کنند. ما در سالهایی به تولید بالای صد فیلم رسیدیم و وقتی تعداد سازنده زیاد میشود، تعدادی هنرمند شاخص هم معرفی میشود، اما ببینید یکی مثل بهرام بیضایی یا فرهادی پس از سالها پیدا شدند. دقت کنید که بین نسل بیضایی و فرهادی چقدر فاصله است».
نیما
همچنین در این مراسم، تقوایی از نیمایوشیج مبدع شعر نو نام برد که اگر سیروس طاهباز نبود، او هم در بیراههای گم میشد و این همان کار اصیل منتقدان است که همواره در شناساندن هنرمندان نقش رابط را بازی میکنند. او همچنین از سینماگران ایران خواست که حتما فیلمی درباره زندگی نیما بسازند و اگر خودش سرمایهاش را داشت، دراینباره مسابقهای هم برگزار میکرد.
در جشن تولد بیضایی، گلاب آدینه، شیرین بینا، شهلا لاهیجی، احمد مسجدجامعی، بهزاد فراهانی و پیمان شریعتی مدیر تئاتر شهر هم حضور داشتند که گلاب آدینه هم درباره حضورش در آثار بهرام بیضایی سخنانی را مطرح کرد.
روزنامه شرق