به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه قانون؛ با گذشت هزاران سال از زندگی مردمان ایرانزمین، با آمدن و رفتن پادشاهان و سلسلههای گوناگون، تغییرات و تحولات آیینی و دینی، یورشهای بیگانگان و... آیین گرامیداشت بسیاری از جـشنهای ایرانی -هرچند با تغییرات و تحولات- زنده است. به راستی چه چیزی باعث ماندگاری این جشنهای کهن میشود؟
اگر این جشنها را فقط و فقط نوعی جشنهای دینی بدانیم، طبیعتاً پس از آنکه دین مردم دگرگون شد، جایگاه خود را از دست میدادند. آنچه در جشنهای ایرانی در کنار انگیزههای دینی مورد توجه قرار میگیرد، جایگاه زیستبوم و اسطورهها در این جشنهاست. به طوری که تقریبا برای همه جشنهای ایرانی یک انگیزه زیستبومی و اسطورهای دیده می شود. رویدادهای با شکوه و زیبایی مانند آغاز بهار، افزونی گرما، طولانیترین شب سال و … همواره مورد توجه ایرانیان در گرامیداشت این جشنها بوده است.
همچنین انگیزههای اسطورهای مانند دوران جمشید، داستان آرش کمانگیر، داستان پیروزی فریدون بر ضحاک و… در منابع به وفور دیده میشود.
به طور کلی به نظر می رسد جشنهای ایرانی همواره پیوند دهنده انسان با دو موضوع مهم یعنی «زیست بوم آدمی» و «حکمت ایرانی» بودهاند و همین پیوندها باعث ماندگاری این جشنهای کهن شده است.
جشن آغاز تابستان يا انقلاب تابستانی كه با رسیدن خورشید به بالا ترین جایگاه و آغاز سال نو در گاهشماری ايراني به جشن میانه بهار معروف است با گرد همایی و مراسم آبپاشی و آبریزگان، در صحرا برگزار میشود و جشن هاي فصل گرما را با خود به همراه مي آورد.
پرسه همگانی تیر ماه
هرمزد روز از تیرماه برابر با یکم تیر در گاهشماری ایرانی مراسم پُرسه همگانی به یاد روان و فروهر درگذشتگان در هُرمزد روز(اورمزد روز) از تیرماه برپا می شود.در باورایرانیان، در چنین روزی گروه زیادی از ایرانیان باستان در راه پاسداری ارزش های میهنی و دینی خود، جان خویش را فدا کرده اند. از این روی، در نخستین روز تیر از هرسال یکی از روزهای پرسه همگانی با مراسم ویژه برگزار می شود.در بامداد روز پرسه همگانی، به نیایشگاهها و تالارهای رسمی نزدیک محل زندگی خود می روند. در این مراسم خانواده هایی حضور دارند که از یک سال پیش تاکنون فردی از اعضای آن ها درگذشته باشد و بقیه برای گرامیداشت یاد و خاطره نیکان و نیکوکاران درگذشته در جهان مادی، در مراسم پرسه شرکت می جویند.در این مراسم، به ویژه بانوان، شاخه هایی از برگ سبز «مورد» یا «شمشاد»، «عود»، «کُندر» و یا «چوب سندل» را با خود می آورند و در کنار سفره پرسه روی میز می گذارند.
روی میز، سفره ای گسترده شده که روی آن بشقاب میوه، سینی لُرک و ظرفی از مخلوط قهوه و ظرف دیگری از بلورهای نبات می گذارند.
مخلوط قهوه شامل پودر قهوه، مقداری آرد نخود، کمی پودر قند و اندکی پودر هل است. آتشدانی هم در کنار آنها می گذارند و پیوسته در زمان برگزاری مراسم کندر و چوب سندل بر آتش می پاشند تا بوی عطرآگین آنها هوا را خوشبو سازد.
در پسین روز پرسه، مردم به آرامگاه ها میروند و با نیایش خود به روان و فروهرهای همه درگذشتگان درود می فرستند.در بسیاری از شهرهای ایران در بامداد روز پرسه، نخست به دیدن خانواده هایی می روند که در سال گذشته درگذشته ای داشته اند وبرای چند دقیقه ای در خانه آنها می مانند و چای و شربت می خورند و شادی برای روان هما روانان آرزو می کنند.یکی از نوشیدنی هایی که برخی از خانواده ها در خانه تهیه کرده و به مهمان ها می دهند شربت «خُرفه» است که برای تهیه این نوشیدنی، دانه های کوچک گیاه خرفه را کاملا نرم می کنند و آن را با آب مخلوط کرده و به هم می زنند تا شیره سفید رنگی به دست آید و پس از صاف کردن این مایع، مقداری شکر، گلاب، و یخ به آن اضافه می کنند.
نیایش پیر نارستانه
پیر نارستانه در ۳۱ کیلومتری شرق یزد و در پشت کوه دربید قرار گرفته است. زرتشتیان سراسر جهان، همه ساله به مدت ۵ روز از روز سپندارمذ تا روز آذر از ماه تیر یعنی ۲ تا ۶ تیرماه خورشیدی در این مکان گردهم آمده و آداب و رسوم نیایش اهورامزدا و برپایی سنتهای شاد را به جا میآورند.
روایت است که کتایون (همسر یزدگرد) به سبب علاقهای که به پسر کوچکتر خود ( اردشیر) داشته با هم به سمت شرقی یزد گریختند. اردشیر پس از جدا شدن از مادر، به شرق و به سوی کوه و دشت گریخت و سرانجام در کوهی که هماکنون نارستانه نامیده میشود، پنهان شد. این مکان مقدس، شاهزاده اردشیر را برای در امان ماندن از دست دشمنان در خود گرفته است. شاهزاده اردشیر بر شکارچی روشن بینی نمایان شده و شکارچی بنا به خواست و فرمان شاهزاده اردشیر، پیر نارستانه را بنیان مینهد.
جشن نیلوفر
خرداد روز از تیرماه برابر با ششم تیر در گاه شماری ایرانی هنگام برگزاری جشنی است به نام «جشن نیلوفر» که امروزه بسیار ناشناخته مانده است و شاید به مناسبت شکوفا شدن گلهای نیلوفر در آغازین روزهای تابستان به این نام نامیده شده است. «ابوریحان بیرونی» از آن به نام جشنی تازه نام برده و «خلف تبریزی» در برهان قاطع روز برگزاری این جشن را هفت یا هشتم مرداد ماه برمیشمارد ولی از نوشته ها چنین برمی آید که ۵ روز پیش از جشن نیمه تابستانی ایرانی و ۷ روز پیش از تیر روز و جشن تیرگان برگزار می شده است. در لغت نامه دهخدا نیز با اشاره به برهان قاطع آمده است که: در این روز هر حاجتی که از پادشاه خواستی البته روا شدی.
جشن میانه تابستان
از خور تا دی بهمر روز از تیرماه برابر با ۱۱تا ۱۵ تیر در گاهشماری ایرانی«مَیدیوشَهـِم گاه» از ترکیب واژگان اوستایی «مئیذیو» به معنی «میان» و «شَمَه» به معنی «تابستان» و باهم «مَـئیذیوشِـمَـه» به معنی «میانه تابستان» است و دومین جشن از جشن های گاهنباری در سال است.مراسم گاهنبار میدیوشهم گاه نیز همانند گاهنبار یا چَهره پیشین (مَیدیوزَرم) برگزار می شود.در باور سنتی زرتشتیان این جشن برای یادآوری دومین مرحله آفرینش است و هنگام پدیدار شدن آب در هستی است.
جشن تیر گان
سیزدهم تیر/ تیر روزروز جشن «تیرگان»،از بزرگترین جشن های ایران باستان در ستایش و گرامیداشت «تیشتَر/تیر»(شباهنگ/شعرایمانی)، ستاره باران آور در باور های مردمی، و درخشانترین ستاره آسمان که در نیمه دوم سال و همزمان با افزایش بارندگی ها در آسمان سر شبی دید همی شود.این جشن در کنار آب ها،همراه با مراسمی وابسته با آب وآب پاشی وآرزوی بارش باران در سال پیش رو ،همراه بوده و همچون دیگر جشن هایی که با آب در پیوند هستند،با نام عمومی «آبریزگان» «آب پاشان» «سر شیواتیر»منسوب شده است، در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیواتیر» نيز منسوب مي شده. بیرونی و همچنین گردیزی در «زین الاخبار» ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی یعنی کیخسرو را در این روز وپس از شست و شوی خود در آب چشمهای،دانسته اند.جشن تیرگان بهجز این در سیزدهم فروردین(سیزده بدر) و سیزدهم مهر نیز برگزار میشود. ارمنیان ایران نیز در روز سیزدهم ژانویه آیین هایی را برگزار میکنند که بر گرفته و ادامه جشن تیرگان است.
فال کوزه
یکی دیگر از مراسم هاي تير ماه مانند بسیاری از جشن های ایرانی «فال کوزه»(چکُ دولَه) است.روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه ای را برمیگزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می دهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن می اندازد آنگاه«دوله» را نزد همه کسانی می برد که آرزویی در دل دارند و می خواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آن ها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند این ها در آب دوله می اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آن جا می گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشته اند در جایی گرد هم می آیند و دوشیزه،دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد. در این فال گیری بیشتر بانوان شرکت می کنند و سالخوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.
دستبند تیر وباد
در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از ۷ ریسمان به۷ رنگ متفاوت بافته شده است به دست می بندند و در باد روز از تیرماه (۹روز بعد) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می سپارند تا آرزوها و خواسته هایشان را به عنوان پیام رسان به همراه
ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام می شود :
تیر بـرو باد بیا، غمبرو شادی بیا
محنت برو روزی بیا، خـوشه مرواری بیا
در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد مربوط به فرشته باران یا «تیشتر» و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است :در اوستا، تشتر یشت(تیر یشت)، فرشته باران است که در ۱۰ روز اول ماه به چهره جوانی پانزده ساله در میآید و در ۱۰ روز دوم به چهره گاوی با شاخ های زرین و در ۱۰ روز سوم به چهره اسبی سپید و زیبا با گوشهای زرین.تیشتربه شکل اسب زیبای سفید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو می رود.در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود،ظاهری ترسناک دارد، روبه رو می شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمی خیزند و تیشتر در این نبرد شکست می خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می جوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز میشود و آب ها می توانند بدون مانعی به مزرعهها و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای گیهانی برمی خاستند به این سو و آن سو راند، و باران های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
جشن خام خواری
دی به مهر روز از تیرماه برابر با پانزدهم تیر در گاهشماری ایرانی «جشن خام خواری» یا به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، «عمس» یا «غفس» یا «خواره»، جشنی از جشن های سُغد باستان بوده و از مراسم این جشن، دوری گزیدن از خوراک حیوانی و پختنی ها را می توان نام برد.
در تقویم سُغدی برابر با پانزدهمین روز ماه «بساکنج» است.
زیارت پارس بانو
از مهر روز تا ورهرام روز از تیرماه برابر با ۱۶ تا ۲۰ تیر در گاهشماری ایرانی نیایشگاه «پارس بانو»، «بانوی پارس» یا «پیربانو» در ۱۲۰ کیلومتری شمال غربی یزد (۵۴ کیلومتری اردکان)، در جنوب عقدا و درون دره ای به نام «زرجو»(زرجوع) واقع شده است.روستای زرجوع در مسیر یک دره باریک قرار گرفته و کوه های اطراف آن پوشیده از درختان بادام و انجیرکوهی است.بنای اصلی نیایشگاه که در کنار یک رودخانه فصلی ساخته شده است، به صورت گنبدی از کاشی کاریهایی به رنگ سبز و با نماد «سرو» شکل گرفته است.
در دامنه مجاور نیایشگاه، خیله هایی ساخته شده تا خانواده ها در زمان ویژه زیارت پیر پارس بانو که به مدت ۵ روز ادامه دارد، برای سکونت موقت از آنها استفاده کنند.در باورهای مردم، این نیایشگاه جایگاه جان باختن و ناپدید گشتن شهبانوی پارس (دختر یزدگرد ساسانی) بهنام «خاتون بانو» بوده است و شهبانو درخواب نابینایی نمایان شده و پس از شفای چشمان وی از او می خواهد تا بنای نیایشگاه را بنیان نهد.مراسمی که در این نیایشگاه برپا می دارند همانند آیین هایی است که در مراسم نیایشگاه های دیگر به آنها اشاره شده است.
عید نوسردایل
هفتم ماه تموز آشوری برابر با۱۶ تیر در گاهشماری ایرانی عید «نوسردایل» یا جشن «آبریزان» یکی از جشن های ملی ، مذهبی آشوریان ایران است که در هفتم «تموز»ماه آشوری برگزار می شود.در این روز «ایشتار» الهه عشق و باروری به دنبال نجات همسر خود «تموز» که به دست «تیامات»، خدای تاریکی و پلیدی اسیر شده بود به دنیای زیر زمینی رفت. در باور آشوریان ایران، آبریزان برای زود برگشتن اوست.روایت دیگری نیز برای این جشن وجود دارد و آن متبرک ساختن آب دریاچه ارومیه توسط «تومای قدیس» و دستور او مبنی بر پاشیدن آب به یکدیگر به نیت تعمید است.