شناسهٔ خبر: 28339 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

اختتامیه هفتمین دوره جشنواره بین المللی فارابی برگزار شد

مراسم اختتامیه هفتمین دوره جشنواره بین المللی فارابی با حضور رئیس جمهور، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، مشاور فرهنگی رئیس جمهور و جمعی از روسای دانشگاه ها در سالن شهید بهشتی نهاد ریاست جمهوری برگزار شد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در ابتدای این مراسم، دکتر سید ضیاء هاشمی، دبیر هفتمین جشنواره بین المللی فارابی ضمن خوش آمد گویی و تجلیل از همه تلاشگران حوزه علوم انسانی و اسلامی متن سخنان خود را قرائت کرد:

«ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

حضار محترم

اساتید، اندیشمندان و پژوهشگران گرانقدر

مهمانان و مدیران عالی مقام

قدومتان را به محفل علمی هفتمین جشنواره فارابی که به منظور تجلیل و تکریم پیشگامان و سرآمدان تحقیقات انسانی و اسلامي كشور برگزار شده است گرامي مي دارم. در آغاز، فرا رسيدن دهه مبارك فجر را كه جلوه اي باشكوه از تحول اجتماعي و پويش تاريخي جامعه بزرگ ايران است، تبريك و تهنيت عرض مي كنم. بسيار خرسنديم كه برگزاري مراسم هفتمين جشنواره فارابي با اين ايام خجسته مقارن گشته است و آن را به فال نيك مي گيريم.

رئيس جمهور محترم

حضور جنابعالي را در اين مراسم پاس مي دارم و از اينكه وقت مناسبي براي استماع نظرات اساتيد و دانشمندان علوم انساني كشور اختصاص داده ايد، سپاسگزاري مي كنيم. بدون ترديد اين فرصت، علاوه بر آثار مستقيم، ثمرات گران سنگي در تقويت اين دانش و تشويق پژوهشگران اين عرصه خواهد داشت. از فرصت استفاده مي كنم و به استحضار حضرت عالي مي رسانم جشنواره بين المللي فارابي كه اينك هفتمين دوره آن برگزار مي شود، از سال 1386 آغاز شده، و در طول شش دوره گذشته ميزبان سرآمدان پژوهش هاي انساني و اسلامي در 12 گروه تخصصي بوده است. (همين جا لازم مي دانم از برگزار كنندگان و مديران دوره هاي قبلي جشنواره تشكر و قدرداني نمايم.)

در دوره هفتم، بيش از 2300 اثر داخلي و خارجي به دبيرخانه جشنواره واصل شد كه در ارزيابي اوليه، تعداد 241 اثر انتخاب شده و توسط 546 داور متخصص مورد بررسي دقيق قرار گرفتند تا پس از طي چندين مرحله داوري، برگزيدگان نهايي تعيين شوند. نظر به دقت و حساسيت ويژه كميته هاي علمي كه در اين دوره مورد تاكيد مضاعف قرار گرفت، علي رغم حجم قابل توجه آثار ارسالي، در هيچ يك از گروه ها، آثار واصله نتوانستند نظرات داوران را براي كسب رتبه اول به دست آورند و حتي در برخي گروه ها، هيچ يك از آثار حائز رتبه دوم نيز نشدند. بنابراين برگزيدگان اين دوره صرفاً شامل رتبه هاي دوم، سوم يا شايسته تقدير هستند كه انشاء الله در بخش دوم جلسه امروز، مورد تقدير قرار گرفته و جوايز خود را دريافت خواهند كرد.

اما آنچه در بخش اول و در محضر رئيس جمهور محترم - كه خود از پژوهشگران برتر علوم انساني و اسلامي هستند- مورد تجليل و تقدير قرار خواهند گرفت، عبارتند از: پيشكسوتان، شخصيت هاي پيشرو در حوزه علوم انساني و اسلامي و صاحبان آثار و خدمات ارزشمند عملي كه جوايزي را از رياست محترم جمهور دريافت خواهند كرد.

آنچه در برگزاري جشنواره بين المللي فارابي، مورد توجه و تاكيد است و ماموريت جشنواره را تشكيل مي دهد، عبارت است از:

 فعال سازي و تحرك بخشي به تحقيقات علوم انساني و اسلامي: جشنواره فارابي بر آن است تا با تشويق سرآمدن اين حوزه و الگوسازي آثار فاخر، در اين زمينه تاثيرگذار باشد.

 ظرفيت سازي، براي گفت و گوي دانشمندان علوم انساني و اسلامي: در خصوص مهم ترين مسايل علمي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي ايران، از طريق ايجاد شبكه ارتباطي پژوهشگران ايراني در داخل و خارج كشور.

- تاكيد بر مسئوليت و رسالت اجتماعي علوم انساني و اسلامي و تسهيل نقش آفريني انديشه ورزان دانش انساني و اجتماعي.

جناب آقاي دكتر روحاني

حضرتعالي از آغاز به كار دولت يازدهم، بارها از نخبگان كشور خواسته ايد در بررسي و ارائه راهكارهاي حل مسائل كشور مشاركت كنند. در همين راستا «شبكه اتاق هاي فكر استاني» در دانشگاه هاي مادر استان ها راه اندازي شده اند تا دانشگاه در راستاي ايفاي مسئوليت اجتماعي خود، واسطه گرد آمدن نخبگان همه استان ها در كنار يكديگر، براي انديشيدن به مسائل، بررسي سياست ها، افزايش توان نظارت نخبگان و كمك به بهبود سياست گذاري باشد.

هم چنين «شبكه مطالعات سياست گذاري عمومي» با اولويت فعاليت در هفت حوزه محيط زيست، اقتصاد، سياست خارجي، سياست داخلي، بهداشت و سلامت، علم، فناوري و نوآوري، و سياست اجتماعي و فرهنگي راه اندازي شده است. اين شبكه با شعار «گفت و گوي اجتماعي، بهبود سياستگذاري، عزم ملي توسعه» فعاليت خواهد كرد.

امروز ما مفتخريم مركز بررسي هاي استراتژيك و معاونت فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري مفتخرند كه در حضور حضرتعالي و جمعي از برترين نخبگان و فرهيختگان كشور، آغاز به كار رسمي هر دو شبكه را اعلام نموده و جامعه نخبگان اين سرزمين را به مشاركت براي مطالعه سياست ها و بهبود سياستگذاري عمومي فرابخوانند.

جشنواره فارابي ظرفيتي است كه فرايند راهبري علوم انساني و اسلامي را تسهيل و تقويت مي نمايد و زمينه رشد تعامل اصحاب علوم انساني و اجتماعي را با نظام تعميم سازي و تصميم گيري فراهم مي سازد.»

 

در ادامه اين مراسم، تعدادي از استادان به نمايندگي از جامعه علوم انساني كشور دغدغه ها و پيشنهادهاي خود را براي بهبود شرايط  دانشگاه ها در حضور رئيس جمهور ارائه كردند.

نخست، دكتر محمد تقي رهنمايي، استاد جغرافيا با گلايه از وقت در نظر گرفته شده براي سخنرانان، گفت: چنين فرصت هايي براي بيان مسائل مختلف با توجه به مشغله مسئولين كمتر پيش مي آيد لذا استدعا مي كنم كمي با ما معاشرت كنيد و دليل اين تقاضاي من هم اين است كه شما از جنس ما هستيد و اين امر ما را وادار مي كند كه بيشتر با هم در گفت و گو باشيم.

وي افزود: براي هر استاد دانشگاهي هيچ محكوميتي بالاتر از اين نيست كه بگويند حرف دل 40 ساله خود را در 4 دقيقه بيان كنيد.

اين فعال علوم انساني و اسلامي و استاد جغرافيا با گله مندي از عدم اهميت به علوم انساني گفت: ما علاقه مندان به علوم انساني در مقايسه با ديگر رشته ها مظلوم واقع شده ايم و سوال اين است كه ما را چه شده كه تاريخ ايران را ادوارد براون و دستور زبان فارسي را خانم لمبتون و تاريخ معماري ايران را پوپ مي نويسد؟ اما در مقابل در خدمات فني و مهندسي دانشگاه هاي ايران پيشتاز هستند و ما از علوم انساني غافل هستيم و اين علم را به دست آنها سپرده ايم و در رشته هاي فني كه آنها مي توانند از آن استفاده كنند نيرو تربيت مي كنيم و بعد به كشورهاي ديگر صادر مي كنيم.

محمود مهرمحمدي، رئيس دانشگاه فرهنگيان، نفر دوم براي سخنراني در حضور رئيس جمهور بود كه درباره نياز كشور و آموزش عالي به «دانشگاه آموزش پژوه» و اهميت آن در زمينه آموزش اثربخش پرداخت و سخنانش را قرائت كرد. متن كامل اين سخنان به شرح زير است:

«دانشگاه آموزش پژوه، مي تواند منظري تازه و اختصاصي متخصصان آموزش (پداگوژي) در باب مطلوبيت دانشگاه قلمداد شود. سخن درباره دانشگاه هاي كارآمد از منظرهاي گوناگون فراوان مطرح شده، اما «پارادايم» دانشگاه آموزش پژوه وجود نداشته است.

اين گونه دانشگاه، دانشگاهي است كه پژوهش در زمينه آموزش و با قصد ارتقاء مداوم كيفيت و اثربخشي آن در تار و پودش تنيده شده است. كنشگران آن طبعاً آموزشگران يا استادان هستند. لپ سخن اين است كه دانشگاه توسعه يافته به اين روايت، دو جبهه يا خط آموزشي- پژوهشي، جبهه دانشي و جبهه روشي دارد كه در كشور ما جبهه روشي آن خالي است. جبهه پژوهش در روش آموزش، درست مانند پژوهش در دانش بايد شكل بگيرد و به كنشي برخوردار از دو ويژگي «عمومي و مستندسازي شده» تبديل شود كه متاسفانه چنين نيست.

روايت غرب از اين دانشگاه با طرح پرسش درباره اسكولارشيپ يا «دانش پژوهشي» كه تكليف شناخته شده دانشگاه ها و اسكولارها يا استادان است.

ضرورت اين بحث در ايران به روايت من به پنج دليل است؛

- دانش آموزش شناسي به ما مي گويد آموزش را نمي توان به علم يا گزاره‌هاي ناوابسته به زمان و مكان فروكاست. پس خوشبختانه يا به زعم برخي شوربختانه نمي توان به عمل موفقيت آميز آموزش با منطق صرفاً «علمي» دست يافت. منشوري در آموزش علم هم اگر هست، علم «نرم» است و نيازمند تامل در مختصات موقعيت، مساله شناسي و حل خلاقانه مساله توسط استاد يا به اين معنا به هنر شباهت بيشتري دارد. دانش «فرمال» نياز دارد، پژوهش هاي اكادميك و انباشت دانش با استفاده از روش علمي البته بايد ادامه پيدا كند، اما نرم بودن اين دانش - بيش و كم مانند دانش در تمامي عرصه هاي علوم انساني- بدين معناست كه اين دانش نمي ‌تواند در يك قاب يا قالب تكنيكي به كار گرفته شود و مستقيماً يا بدون واسطه ظرفيت تاملي و «خرد علمي» يك كنشگر كه همان آموزشگر يا استاد است، به كار هدايت عمل آموزش بيايد.

- ضرورت از بعدي ديگر؛ بعيد است بدون تحول در روش هاي آموزش، تحول مورد نظر در عرصه دانش و توسعه مورد نظر اتفاق بيفتد. آموزش مركب دانش است و با مركب لنگ راكب به مقصد نمي رسد. اين نسبت متاسفانه تا حدود زيادي مورد غفلت است. استادان ما براي آموزش حقيقتاً شان و موضوعيت دانشي يا اصالت پژوهشي قايل نيستند و متاسفانه متاع فاخر دانش آنها اغلب موارد بر مركب لنگ است.

در نتيجه، نياز به نوآوري و تحرك داريم كه در حال حاضر بخش مرده يا تعطيل آموزش عالي است و سازوكارهاي تشويقي لازم است.

1. افزودن بخش آموزش پژوهي به عنوان يك عرصه رقابتي مغفول ميان استادان در جشنواره فارابي (باعث مي شود پاي استادان ديسيپلين هاي غير علوم انساني هم به فارابي باز شود، كه خود بركاتي دارد)

2. حمايت دانشگاه ها از استادان آموزش پژوه و پذيرش آموزش پژوهي به عنوان حوزه پژوهشي مرتبط و معتبر در آيين نامه هايي مانند ارتقاء.

3. ايجاد ساختارهاي پشتيبان مقتضي اين ذهنيت (دانشگاه توسعه يافته EDC ) در دانشگاه هاي علوم پزشكي خود تجربه قابل تاملي هستند.

4. راه اندازي ژورنال هاي آموزش پژوهشي براي به اشتراك گذاشتن دانش در اين حوزه.

5. دانشگاهي به نام دانشگاه فرهنگيان بنا به ماموريت ويژه آن در خانواده آموزش عالي كه ماموريت تربيت معلم بايد در تبديل شدن به يك دانشگاه آموزش پژوه سرآمد و نمونه باشد، چون آموزشگران آن در كار تربيت نسل جديد آموزشگران در رشته هاي گوناگون هستند و جبهه پژوهش ديسيپليني استادان آن بر جبهه آموزشي منطبق مي شود.»

پس از اين سخنراني به دليل كمبود وقت، تنها يك سخنران ديگر يعني؛ دكتر نسرين، مصفا عضو هيئت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، در حضور رئيس جمهور سخنان خود را بر اساس متني مكتوب خواند. متن كامل سخنان وي را در ادامه بخوانيد.

«بنام آنكه جان بخشيد ما را                                    تن و توش توان بخشيد ما را

بنام آنكه ما را نامه خوان كرد                                 به خامه نامه ها را روان كرد

به هشياري سخن آغاز كردم                                    به دانش دفتري را باز كردم

جناب آقاي رئيس جمهور، ميهمانان ارجمند، خانم ها و آقايان

باسلام و احترام و ادب

به عنوان معلمي سخن مي گويم كه حاصل عمر خود را در ارزيابي نتايج آموزش فرزندانمان در كلاسهاي درس و ثمره پژوهشها را در تقويت تواناييهاي انساني، ارائه طريق براي زندگي و روابط مطلوب ميان افراد بشري ميداند. بيش از چهل سال سابقه تلمذ، معلمي و پژوهشگري در رشته هاي علوم سياسي و روابط بين الملل، حقوق و سازمان هاي بين المللي نهيب مي زند كه بيش از هر زمان ديگر نيازمند نگرش حكيمانه و درك صحيح مبتني بر واقعيت و رفتار خردمندانه براي رويارويي با تحولات داخلي و بين المللي هستيم.

برآوردن اين نياز هم مي بايد از ذخيره غني سنت و علم ايراني- اسلامي و هم از طرفيت عظيم دانش جهاني بهره مند گردد. براي چگونگي اين بهره مندي زماني سئوالات محدود و پاسخها فراوان بودند، وليكن امروزه سئوالات زياد و پاسخ ها محدودند. اگر پاسخ مطلوبي نيز يافت شود، بلاشك مبتني بر خرد جمعي و البته ابزار نيل به آن نيز گروهي است.

زبان انتقاد كه معمولاً سرد و تلخ است و اطلاق انحطاط و سرزنش را زيبنده نمي دانم كه دور از طبع شيرين فارسي زبانان است و بيش از آنكه به مثله كردن علوم انساني كه به فرموده مقام معظم رهبري روح اساسي دانش است، اعتقاد داشته باشم بيشتر بر تقويت ميراث در دست با نگاه به شرايط جهاني و تاكيد بر حاشيه هاي بومي تاكيد مي ورزم. بنابر همين نگرش چند نكته را فقط از باب تجربه با شما در ميان مي گذارم:

عليرغم همه پيشرفت ها در زمينه هاي فناوري هاي آموزش و استفاده از فضاي مجازي، هنوز آموزش چهره به چهره به دلايل بسيار براي نيل به هدف فوق رجحان دارد. چه بهتر اين آموزش با افرادي با دانش و منش و روش استادي صورت گيرد، معلمي حرفه اي تمام وقت است.

تعديل نگاه مادي به عنوان مهمترين پشتوانه كار پژوهشي به ويژه در علوم انساني. نگاه نتيجه محور و صرفاً درآمدي به پژوهش نتيجه مطلوب ندارد. در فرآيند پژوهش نيروي انساني بايد تربيت شود، بتواند روح همكاري را بياموزد، يافته ها را باهم تاليف نمايد. در كنار آن نهادهاي پژوهشي نيز مهم‌اند، حضور چهره هاي با تجربه و بي‌نياز در راس سياستگذاري ها مراكز پژوهشي پر سابقه براي دوري از تب و تالهاي تغييرات مقطعي ضروري است. جواني زيور است وليكن زيوري نه براي آراستگي يك مركز انسان ساز.

با عنايت به اهميت علائق مشترك بشري در زندگي امروزه روز، افزايش نقش در مجامع و سازمانهاي بين المللي، البته زماني مي توان در مجامع و سازمانهاي بين‌المللي به ايفاي نقش موثر و مطلوب پرداخت را انتظار بازده مطلوب داشت كه فضاي سياسي بين المللي نيز براي كشور نيز مساعد باشد. خوشبختانه به يمن حضور ديپلمات دانشور، وزير محترم خارجه اين امر ميسور است. همچنين در اين راه در جهت ايجاد فرصت براي دانشجويان و دانش پژوهان روابط بين الملل فرصت تعاملات بين المللي و آشنايي با محيط هاي بين المللي در سازمان هاي بين المللي فراهم آيد.

توجه به ديپلماسي علمي از طريق دانشگاه ها و انجمن هاي علمي- و در ارتباط با انجمن هاي علمي، فرصت فعاليت فعاليت براساس تواناييها و حمايت هاي معنوي. مگر نه آنكه دانش را نيز مي توان مشمول ذكات دانست و مهمترين زمينه خرج اين ذكات انجمن هاي علمي هستند.

تحقيق مطالعات علمي پيرامون مقدار حقوق بشر در مراكز علمي و دانشگاهي و فعال سازي مراكز

با عنايت به تصويب قطعنامه جهان عليه خشونت و افراط گرايي توسط سازمان ملل متحد كه امر مباركي است. هرچه زود امكان تقويت اين گفتمام و نهادسازي براي آن در سطح ملي و بين المللي فراهم آيد. از ظرفيت بالقوه جامعه علمي و دانشگاهي با الهام از تعاليم اسلامي و ادبيات فارسي استفاده نشود. جدي صورت گيرد كه همان طوري كه شعر سعدي «بني آدم اعضاي يكديگرند/ كه در آفرينش ز يك گوهرند» در سازمان ملل متحد نقش بست، دوباره شعري از ديگر شاعر نامي ايراني حافظ به اين مضمون كه «يك حرف صوفيانه بگويم اجازتست/ اي نورديده صلح به از جنگ و داوري».

در ادامه به دليل كمبود وقت، سخنراني نفر چهارم به بعد از سخنراني  رئيس جمهور موكول شد و رئيس جمهور پس از تقدير از برگزيدگان در بخش شخصيت هاي پيش‌رو از مرحوم دكتر عباس حري، مرحوم آيت الله سيد مجتبي موسوي لاري و مرحوم آيت الله شيخ مجتبي تهراني، در بخش پيشكسوت هاي علوم انساني ايران از دكتر ناصر كاتوزيان و در بخش مجموعه آثار و خدمات ارزشمند از آيت‌الله تسخيري و از دكتر سيدمحمد دبير سياقي به عنوان مصحح برتر و در بخش مفاخر پژوه برجسته از دكتر ميرجلال‌الدين كزازي در جمع فعالان و پژوهشگران و برگزيدگان هفتمين جشنواره فارابي سخنراني كرد. متن كامل سخنراني دكتر حسن روحاني را كه پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري اسلامي ايران منتشر كرده، به شرح زير است:

« بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطاهرين و صحبه المنتجبين

ايام بسيار فرخنده و مباركي براي ملت بزرگ ايران و همه آزاديخواهان جهان است كه ملت بزرگ ايران بعد از تحمل ساليان دراز و شايد قرن‌ها تحمل تحقير و استبداد در جامعه، سلطه استعمار بر كشور، فساد نهادينه شده و عدم حضور و مشاركت مردم در اداره كشور توانست با يك نهضت و انقلاب عظيم مردمي، به رهبري يكي از رهبران بزرگ و استثنايي تاريخ، اين نهضت را با وجود مخالفت همه قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها به پيروزي برساند.

در اين پيروزي همه مردم و همه اقشار نقش داشتند اما نقش روحانيت و نقش دانشگاه‌ها، ممتاز بود. از آغاز نهضت اسلامي، يعني از پاييز سال 1341 روحانيت، حوزه‌هاي علميه قم، مراجع، بزرگان و در راس آن امام راحل در كنار همه دانشگاه‌ها بودند.

در اين بين نقش دانشگاه تهران را بارزتر مي‌ديديم. اين دانشگاه از نظر قدمت تاريخي، حضور اساتيد بزرگ، تعداد دانشجو و جايگاهش در مركز كشور و در نقطه‌اي بسيار حساس و با حضور اساتيد و دانشجويان در صحنه نقش مهمي در نهضت داشت و البته در كنار آن ساير دانشگاه‌ها چه در تهران و چه در استان‌ هاي ديگر همه در اين انقلاب نقش و حضور داشتند.

همين جا يك نگاهي به انقلاب اسلامي كنيم؛ يعني سرنوشت و تاريخ ايران و رقم خوردن سرنوشت همه فرزندان ما. تناسب اين انقلاب با علوم انساني، بيشتر است يا با ساير علوم. اعم از البته همه علوم، علوم فني، مهندسي و علوم تجربي، پزشكي و همه رشته‌هاي علمي مانند فناوري‌هاي نو و هاي تك‌ها كه جايگاه و منزلت خودشان را دارند.

اما ظاهراً تقسيم‌بندي شده كه علوم اسلامي و انساني را امروز ما به نام جشنواره معلم ثاني، فارابي، جشن گرفتيم. از علوم ديگر هم در جشنواره‌هاي ديگر مثل رازي، خوارزمي و ساير جشنواره‌ها تجليل مي‌كنيم.

اصل اين تقسيم‌بندي به دليل گسترش علوم و دانش بشري است. روزي همه علوم يكجا جمع بود و يك مدرسه بود، مدرسه‌اي كه در آن مدرسه هم فقه و تفسير قرآن و هم فلسفه به معناي عام كلام خوانده مي‌شد كه بسياري از علوم امروز تحت عنوان طبيعيات در همان فلسفه خوانده مي‌شد. حتي موسيقي هم در همان مدارس مورد بررسي قرار مي‌گرفت. شعر و ادبيات فارسي و عربي هم در همان مدارس مورد بررسي قرار مي‌گرفت. اينكه شما مي‌بينيد ايراني‌ها، بزرگترين لغت‌نامه عربي را تأليف كردند، يك ايراني فارسي‌زبان، بزرگترين لغت‌نامه عربي را تدوين و تأليف مي‌كند و اينكه مي‌بينيد يك استاد ادب ايراني بهترين و نفيس‌ترين كتاب ادبيات عرب يعني نحو و صرف را مي‌نويسد، اين نشان آن است كه اين ملت در تمام علوم و در تمام رشته‌هاي علمي سرآمد بوده است.

همين نام‌هايي كه جشنواره‌ها به نام آن بزرگان است؛ فارابي، خوارزمي، رازي، ابن سينا، خواجه نصير، اينها شخصيت‌هاي بزرگ علمي و در مسايل ادبي و فرهنگي و شعر و حكمت، فردوسي‌ها و سعدي‌ها و مولوي ها شاعران به نام و در فقه اساتيد بسيار بزرگ و به نام از شيخ طوسي‌ها گرفته و تا شيخ انصاري‌ها در فلسفه، بزرگان فلسفه و در فقه و تفسير و كلام.

اين به دليل وسعت علوم است كه اين تقسيم‌بندي صورت گرفته است. پزشكي هم همين‌طور است. در حقوق هم همين‌طور است. ده‌ها رشته در حقوق وجود دارد، مدني، درياها، نفت، جرم شناسي، كيفرشناسي و امروز هر كدام متخصص و صاحب‌نظر دارد.

اما در عين حال علوم انساني و علوم اسلامي كه اين دو را اگر در كنار هم بگذاريم متكفل شناخت بهتر انسان و راه انسان و رسالت انسان و دريافت و فهم سنت‌هاي الهي است كه همه چيز بر مبناي سنت الهي حركت مي‌كند. سنت‌ها را بايد بشناسيم. همه تحولات بر مبناي سنت‌هاست. اينكه قرآن مي‌گويد "قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا "

به ما مي‌گويد همه تاريخ، سرنوشت بشر، ظالمين، ستمگران عالمان و آگاهان را در تاريخ مي‌توانيم ملاحظه كنيم و ببينيم، سنت خدا نه تحليل پذير و نه تبديل پذير است.

علوم انساني يكي از رسالت‌هايش كشف اين سنت‌هاست. همه مشكل ما از همين‌جا نشأت مي‌گيرد، ما بايد سنت‌هاي الهي را براي پيشرفت و تحول بشناسيم. سنت‌هاي الهي را براي انسجام و وحدت بشناسيم. چه كسي بايد امروز در جامعه به ما بگويد، وحدت چگونه امكان پذير است. جغرافيا كه از آن نام برده شد، يك بخشش علم جغرافياي انساني و وظيفه آن شناخت اقوام و نژاد و گروه‌ها و روستايي و شهري و شرق و غرب و شمال و جنوب كشور است. چه كسي بايد به ما بگويد كه بهترين راه براي ايجاد وحدت در ايران زمين چيست؟

هيچ‌چيز با شعار درست نمي‌شود. شعار گاهي لازم است براي تذكر و براي اينكه راه گم نشود، اما در كنار شعار ما بايد راه را بيابيم. هدايت الهي يعني چه؟ هدايت يعني راه نشان دادن يعني صراط را نشان دادن.

چگونه بايد جامعه را هدايت كنيم و مسير درست را به مردم نشان دهيم؟ چه كسي بايد اين راه را به ما نشان دهد؟ سياسيون هميشه در تاريخ ميهمان انديشمندان بوده‌اند و امروز وضعيت بر عكس شده و ما ميزبان شما هستيم. همواره فرهيختگان، انديشمندان و دانشمندان، ميزبان سياستمداران در تاريخ بوده‌اند.

سياستمداران در صورتي موفق مي‌شوند كه در برابر علم و عالمان زانو بزنند. تبختر در برابر عالمان و علم به معناي نابودي سياستمدار نيست، به معناي نابودي تاريخ و كشور است. ما سرنوشت كشور را در مسير غلط هدايت مي‌كنيم، اگر از علم و دانش عالمان بهره نگيريم و استفاده نكنيم.

بالاتر از اين هم ممكن است و آن اينكه سياستمدار چون قدرت دارد و گاهي ثروت هم در اختيار دارد و گاهي منزلت هم در اختيارش است، از همه اينها اگر سوءاستفاده كند و بخواهد در زمينه علم و دانش مداخله كرده و ارزش‌گذاري كند.

كار علم را بايد به عالمان واگذار كرد. ارزش‌گذاري هم از آن انديشمندان و دانشمندان است. سياستمداران بايد زمينه را تسهيل كنند، تسهيل‌گر و زمينه‌ساز هستند و در بعضي از موارد مهم سياستگذار و نظارت‌كننده هستند و بيشتر از اين نيست.

مداخله در علم از سوي سياست نه به نفع علم تمام مي‌شود و نه به نفع سياست، هر دو ضرر مي‌كنند. اينكه مي‌گوييم علوم اجتماعي و انساني بايد بومي و اسلامي شود، يعني چه؟ يعني در زمينه انسان، دنيا هيچ آورده‌ و دستاوردي ندارد؟ آيا مقصود اين است كه غير از اين بوم و كشور در سرزمين ديگر علم و دانش نيست. بحث من در همان علوم انساني و حتي اسلامي است.

ما كه هميشه در گذشته دور مي‌خواستيم علوم اسلامي ياد بگيريم، مي‌رفتيم كشور همسايه‌مان عراق. تا زمان تأسيس حوزه علميه قم به دست مرحوم حائري بزرگ و رونق حوزه علميه قم، حوزه ممتاز شيعه هميشه نجف بود. حالا در دهه‌هاي اخير و از تأسيس حوزه علميه قم تغيير كرده و هنوز به صد سال نرسيده است. در هزار سال گذشته نجف مرجع بوده براي ما كه بومي به مفهوم عراقي، ايراني و مصري مطرح نبوده است. مقصود اين نيست كه علوم اسلامي فقط در سرزمين كشورهايي است كه تحت عنوان كشور اسلامي مطرح هستند. شما از ابن خلدون استفاده مي‌كنيد كه سرزمين آن امروز يك كشور اروپايي حساب مي‌شود. اندولس تحت قدرت مسلمان‌ها بود. اين هم مطرح نيست.

حكمت، دانش و علم مرز نمي‌شناسد. هيچ مرزي ندارد. هر جا علم است ما زانو مي‌زنيم. چين، هند، اروپا، آمريكا و آفريقا فرق نمي‌كند، ما زانو مي‌زنيم. هر كجا علم را پيدا كنيم دنبالش مي‌دويم، اينكه به ما گفتند "اطلبوا العلم و لو بالصين" براي اينكه چين بسيار راه طولاني از جاده ابريشم قديم داشته است.

"اطلبوا العلم و لو بالصين" يعني «الي كل مكان و الي بلد» هر كجا مي‌خواهد باشد فرقي نمي‌كند. ما مي‌خواهيم علوم انساني و اجتماعي را اسلامي كنيم. مگر يكي از بنيانگذاران همين جامعه شناسي ابن خلدون نبوده است كه يك دانشمند مسلمان و عالم است.

معنايش چه است، معنايش مداخله ما در علم است؟ يعني دولت مي‌خواهد در علم مداخله كند؟ مقصود اين است؟ اگر اين است ما ضرر مي‌كنيم. مقصود اين است كه دانشگاه‌ها استقلال علمي نداشته باشند؟ يعني امر و نهي در دانشگاه‌ها باشد؟ ما كه در علم كور باش، دور باش نداريم. اينها در علم جايي ندارد. علم و دانش محيط آزاد مي‌خواهد. محيط آزاد يعني چه؟

اگر استاد، دانشگاه، فقيه و پژوهشگري در راه علم، حرف و سخن و اعمال نظري بكند، صدايش كنيم، بگوييم چرا اين حرف را زدي؟ بدانيم كه در اين صورت ما به جايي نمي‌رسيم.

نمي‌شود به دنياي علم با سوءظن نگاه كرد. بايد با حسن‌ظن نگاه كنيم. ممكن است هر كسي تخلفي در زندگي كند، اشكالي ندارد با متخلف طبق قانون برخورد كنيم.

سوءظن غير جرم است ما به همه سوءظن داريم. يك قانون عام درست كرديم به نام سوءظن و چقدر بد است كه مي‌نويسند اين آقا نماز هم مي‌خواند؟ واقعاً جاي تأسف دارد. در كشور اسلامي و مركز عشق به خاندان رسالت. مثل اينكه همه بي‌نماز هستند و اين يكي را ثابت كرديم كه نماز مي‌خواند.

هر مسلماني، نماز مي‌خواند، بفهميم اين را. امام(ره) فرمود هر كس را يكبار در عمر ديديم يك ركعت نماز خوانده است، او نمازخوان است. ما مي‌گوييم اين جمعه نبود ما صف سوم، دوم نديديم، وسط خطبه آمد، به شما چه؟ اين دولت در زمينه علم و دانشگاه از روز اول به دانشگاه و اساتيد وعده‌هايي داده كه با تمام قدرت سر وعده‌هاي خودش خواهد ايستاد.

ما براي پيشرفت علمي نياز به استقلال داريم. يعني استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي، يك بخش استقلال در دانشگاه‌ها است. يك بخش از آن آزادي هم مربوط به دانشگاه‌هاست و ما نياز به گفت‌وگو داريم و بايد با هم حرف بزنيم.

شهيد بهشتي و شهيد مطهري از چهره‌هاي بسيار بزرگ و عزيز در انقلاب و علم و در تبيين درست علوم اسلامي هستند. اسلام را بايد از زبان شهيد مطهري و شهيد بهشتي ياد بگيريم و بياموزيم. خوب درس خواندند ، خوب فهميدند و خوب تبيين كردند. هر دو از اساتيد بنام هستند. واقعاً اگر بخواهيم ثمره سرمايه‌گذاري‌هاي حوزه علميه قم و اساتيدي مثل امام راحل را ببينيم، بايد در امثال مطهري و بهشتي ببينيم.

اين تعبير ممكن است يك مقدار تند باشد. اينكه دانشگاه ما پشت سر انقلاب اسلامي آمد و جانش را فدا كرد، به خاطر اين بود كه چهره حوزه و دين را از روي چهره مطهري و بهشتي شناخت. آنها بودند.باب حوزه، باب شناخت حوزه، باب تحقيق، باب آزادمنشي، آنها باب بودند. نكند يك وقتي به عكس شود، يك وقتي باب عوضي از در حلبي بيايد جاي در واقعي را بگيرد.

مرحوم مطهري در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران كه كتابي ارزشمند بود، يك عالمي به من مي‌گفت كه چرا اين عنوان را بكار برده؟ گفتم خدمت مي‌گويد نگفته كه وزنش يكي است. ممكن است من شاگرد به شماي استاد خدمت كنم و جنابعالي هميشه خدمت مي‌كنيد، براي اينكه از علم شما استفاده مي‌كنيم. من اگر به شما آب بدهم خدمت كردم. اين خدمات متقابلي كه شهيد مطهري فرمود بين اسلام و ايران، ما مي‌توانيم همان را عاريه بگيريم براي علوم انساني‌مان، بگوييم خدمات متقابل بين علوم انساني و اسلامي بومي ما، با آنچه كه امروز در دنيا راجع به علوم انساني است، اينها را خدمات متقابل بناميم.

مگر مي‌شود امروز در كيفرشناسي بحث كنيم و از نظرات علمي و جامعه‌شناسي غرب استفاده نكنيم؟ اين چه ظلمي به دانشگاه است؟ اين چه دانشگاهي است كه در آن كرسي جرم‌شناسي باشد و از اساتيد به نام دنيا استفاده نشود. معني آن اين نيست كه نظرات آنها لزوما درست باشد. اصلاً نظرات علمي در دنياي امروز هم قابل نقد و ابطال است. با يك استدلال بالاتر شما مي‌توانيد باطلش كنيد. مگر غير اين است؟

استدلال مي‌كنيد و يكي ديگر مي‌آيد آن را رد مي‌كند. يكي مي‌آيد مي‌گويد حركت جوهري هست و يكي مي‌آيد رد مي‌كند. اين كه مهم نيست. اصلاً معني علم همين است. علم وحي نيست. وحي و فقه كه از روايات و آيات است، در بعضي از ريزه كاري‌هايش ممكن است مورد بحث قرار گيرد. ما در حوزه مي‌گوييم فلاني شهامت فتوا دارد و معروف است. مي‌گويد فلان مجتهد شهامت فتوا دارد. شهامت فتوا معنايش اين است كه فتواي غير مشهور و غير معروف را بدون دغدغه، اظهار و بيان مي‌كند.

مي‌گويند شهامت در فتوا. پس در فقه هم نه تنها اختلاف نظر ممكن است، حتي نظر غيرمشهور اسمش هم شهامت است، نه چيز ديگر، يعني با تجليل ما نام مي‌بريم.

پس ما فضاي گفتگو را فراهم كنيم. اگر در دانشگاه‌هاي ما فضاي علمي و فضاي گفتگو باشد، بهتر مي‌توانيم از اسلام استفاده كنيم.

چرا در علوم انساني ما اينقدر به ظاهر عقب افتاديم. از نظر آمار و ارقام ظاهري در آن علومي كه غربي‌ها بيشتر فعال بودند، ما امروز آمديم و به آنها رسيده‌ايم و خيلي هم كار خوبي كرديم. الان در پزشكي ما در خيلي از رشته‌ها تقريباً كم نداريم از غرب. نه بخاطر اينكه وزير علوم ما و وزير بهداشت و درمان هر دو پزشك هستند و انصافاً در علوم پزشكي بسيار قابل و توانمند هستند. در فناوري‌هاي نو پيشرفت ما بسيار قابل ملاحظه است. آن وقت در علوم انساني با آن همه سوابق، تاريخ و آثار ارزشمند و بزرگان، ما چطور عقب هستيم. هم در تحقيقات بنيادين عقب هستيم و هم در تحقيقات كاربردي. اين همه مشكلاتي كه در جامعه داريم، طلاق، اعتياد و هزار معضل اجتماعي ديگر، چه كسي بايد به ما راه حل بدهد و به كمك ما بيايد. اين مگر براي علوم انساني ، علوم اجتماعي و حقوق نيست؟ چه اشكالي در قوانين و دادگاه‌ها و سبك زندگي ما هست كه مقام معظم رهبري هميشه بر آن تأكيد مي‌كنند؟ مگر سبك زندگي براي علوم انساني و اسلامي نيست. اينها براي فيزيك و شيمي كه نيست؟ براي همين علوم انساني است و چه كسي بايد اين سبك زندگي را تبيين، تعريف و جا بيندازد.

از لحاظ كاربردي و از لحاظ بنيادي نيازمند هستيم. ما نظريه‌ نو در زمينه علوم اسلامي، اجتماعي و انساني خيلي نداريم و دستمان خالي است. در همين تحقيقات نگاه كنيد ببينيد كه چرا ما بايد اينقدر عقب باشيم و نتوانيم جبران بكنيم. آن وقت اين علوم بالاترين وظيفه را بر عهده دارند. الان مشكل اجتماعي ما يك بخش بزرگش، اقتصادي است يا نيست؟ همين علم اقتصاد در تقسيم‌بندي كجا قرار دارد. مگر اقتصاد در همين علوم انساني نيست.

سياست، كه امروز كار بسيار بزرگ ما در امر سياست است و ما ديپلمات‌هاي بسيار مجربي را در اختيار داريم، اينكه شما مي‌بينيد يك تيم مذاكراتي ما در برابر 1+5 و شش كشور قدرتمند مي‌ايستد و حرف مي‌زند و حرف حقوقي ، سياسي و فني مي‌زند، اين افتخار براي كشور ما است.

ممكن است يكي ايراد بگيرد كه تند و كند راه رفت، يكي كتش كج بود، يكي عينكش چه جور بود، اينها كه حرف نشد. ما بايد به ديپلمات‌هاي شجاع‌مان افتخار كنيم.

تيم مذاكراتي چند روز پيش آمده بود كه دوباره مي‌خواست برگردد. ديدم كه شب و روز دارند تلاش مي‌كنند و شجاعانه حرف مي‌زنند. تشويق ملي خيلي مؤثر است.

به پيغمبر(ص) با آن عظمتش مي‌گويد آيه برايت نازل كرديم. يك دفعه قرآن نازل نكرديم محكم و استوار در همه فشارها باقي بماند. او كه پيامبر و اشرف مخلوقات است و از او برتر و بالاتر نداريم، او نيازمند است. حالا يك بشر عادي و معمولي كه طبيعي است.

شما بدانيد هر چه ما آنهايي كه در ميدان هستند، يك وقتي از تهران مي‌خواهد راه بيفتد، مي‌گويد مربي تيم چه باشد و چه جوري انتخاب كنيم؟ دفاع و حمله ما چه باشد؟ وقتي رفتيم در ميدان، ديگر همه دنيا و دوربين‌ها، زوم كرده و تمام دنيا نگاه مي‌كنند. آن طرفي ها براي جمع خودشان كف مي‌زنند ولي اين طرفي‌ها معلوم نيست چه مي‌كنند؟ گاهي براي آن طرفي كف مي‌زنند، بعد مي‌گوييم براي آن طرفي كف مي‌زنيد، مي‌گويند انتقاد چيز خوبي است. اي خدا عقل سالم به بدن سالم بده.

انتقاد كه معنايش هو كردن و تهمت و تخريب نيست. معناي انتقاد، راه بهتر نشان دادن است. به نام انتقاد، تخريب، به نام حزب و جناح ضربه زدن بر منافع ملي. جناح و اينها ذيل منافع ملي و مصلحت ملي تعريف مي‌شود نه هم‌طراز منافع ملي و بالاسر منافع ملي.

سياست و حقوق و اقتصاد و مسايل اجتماعي براي علوم انساني است. ما نياز داريم به تحقيقات بنيادين در همه زمينه‌ها و هم دولت نياز دارد به تحقيقات كاربردي و راهش استقلال دانشگاه‌ها، آزادي در دانشگاه‌ها و مسير گفت و شنود و اين است كه با هم حرف بزنيم و بحث كنيم و با دلسوزي هم بحث بكنيم. براي اهداف بلندمان بحث بكنيم. براي ادامه راه انقلاب هم باز علوم انساني بيشتر بايد كمك كند. براي توسعه انقلاب هم علوم انساني بايد بيشتر كمك كند. ما نياز به توسعه علم داريم؛ با كمك دولت و نه با مداخله دولت.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»

در ادامه اين مراسم، پس از خارج شدن رئيس جمهور به دليل شركت در سفر استاني، چهارمين سخنران در حضور وزير علوم، تحقيقات و فناوري و هم چنين معاون فرهنگي وزارت علوم سخنان خود را بيان كرد. 

دكتر محمد امين قانعي راد، رئيس انجمن جامعه شناسي ايران، سخنان خود را با تاكيد بر محورهاي زير مطرح كرد:

«-ضرورت توجه به حل مشكلات انجمن هاي علمي در حوزه علوم انساني از جمله اجراي قانون معافيت هاي مالياتي، تسريع فرايندهاي ثبت شركت‌ها و مشاركت دولت در تامين نيازهاي فيزيكي و مالي آن‌ها.

ضرورت توجه به تاثيرات ويرانگر رده بندي دانش آموزان در نظام چندلايه‌اي آموزش مدرسه اي از جمله تاثيرات اش در فروپاشي همبستگي و همدلي نسل هاي امروز و فرداي اين كشور.

ضرورت اجراي ماده 99 برنامه سوم توسعه و اسناد پشتيبان آن درخصوص تشكيل وزارت علوم تحقيقات و فناوري كه تاكنون اجراي كامل آن به تعويق افتاده است.

لزوم روشن شدن و اعلام عمومي برنامه هاي وزارت علوم براي جلوگيري از تداوم افت كيفي و فساد علمي به نام توسعه علمي، و براي جلوگيري از بروز مجدد رخدادهايي چون بورسيه هاي غيرقانوني و براي بازگرداندن نشاط و سرزندگي علمي به دانشگاه ها

ضرورت افزايش مشاركت صاحب نظران و پژوهشگران اجتماعي و فرهنگي در ساستگذاري ها و تدوين، اجرا و ارزيابي طرح هاي توسعه‌اي دولت از مسئله يارانه‌ها تا مشكلات آب، مبارزه با فساد اداري و اقتصادي، توسعه مسكن، شهرسازي و نظام سلامت.

چرا نقش تحليل اجتماعي در تدوين برنامه هاي كلان دولت و ارزيابي عوامل موفقيت يا پيامدهاي جامعه شناختي آنها از سوي مسئولين و دستگاه هاي اجرايي به اندازه كافي مورد توجه قرار نمي گيرد.

در دهه هاي اخير غفلت از پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي برنامه هاي عمراني و توسعه‌اي به گرفتاري هاي بزرگ منجر شده است و اكنون ضروري است از ظرفيت‌هاي انجمن هاي علمي و اساتيد برجسته براي تشكيل اتاق هاي مستقل پايش، تحليل و نقد اجتماعي برنامه ها و طرح ها استفاده شود.

-آيا سند نقشه مهندسي فرهنگي از جنبه هاي ديني، جامعه شناختي و حقوقي اعتباريابي شده است؟

به نظر مي رسد اين سند به دلايلي همچون ابهام در مبناي نظري، فقدان درك درست از سرشت و پويايي فرهنگ، فقدان مشاركت موثر اهالي فرهنگ و فرهنگ پژوهان در تدوين سند و به طور خاص فقدان اعتبار جامعه شناختي سند به دليل تاثيرات آن در تضعيف و انحلال جامعه و فرهنگ و ظرفيت هاي درون زاي آنها، به ارزيابي و بازبيني مجدد نياز دارد.

اين سند به دليل نگاه بوروكراتيك به فرهنگ، طبقه بندي و رده بندي كردن شهروندان، پولي ومادي كردن زندگي فرهنگي و مناسبات اجتماعي و جايگزيني محرك هاي سازماني و مشوق هاي ماري به جاي محرك هاي اجتماعي و مشوق‌هاي فرهنگي- مثل تعيين معافيت هاي مالياتي براي صله رحم و نگهداري پدر و مادر كه شرم‌آور است- به انحلال فرايندهاي خودجوش اجتماعي و فرهنگي منجر خواهد شد.

سند نقشه فرهنگي همچنين به دليل تاثيرات آن در تضعيف و عملاً انحلال نهاد دولت پاسخگو در برابر مردم و مجلس- به عنوان حاصل مبارزات از مشروطه تا انقلاب اسلامي- فاقد اعتبار حقوقی است. این سند تقسیم کار ملی بین قوای سه گانه را برهم می‌زند؛ تکالیف فراقانونی برای مجلس و دولت تعیین می کند؛ این سند تعریف جدیدی از نهاد دولت ارائه می دهد که با قانون اساسی سازگار نیست. با این فرایندها به تدریج شورایعالی- به جای تعیین سیاست های راهبردی در حوزه فرهنگ که باید منشا آثار باشد- به تدریج به طور همزمان جای مجلس و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور را می گیرد و اسناد آن نیز جای برنامه های توسعه را اشغال می‌کند.

این سند تلفیقی است از اهداف نسبتاً خوب، ابزارهای عمدتاً بد و پیامدهای قابل پیش‌بینی مطلقاً نامطلوب در عرصه فرهنگ و سیاست در جامعه ایران جامعه کنونی ایران با بسیاری از چالش های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مواجه است.

اما مهمترین نگرانی کنونی فرایندهای خواسته و ناخواسته تضعیف نهاد دولت به عنوان یک دستگاه تفکر اجتماعی و تضعیف جامعه به عنوان یک هستی و ظرفیت فرهنگی برای رفع مشکلات و چالش های آینده است. این امر به طور خاص، بازاندیشی دوباره در اسناد تدوین شده در دولت های پیشین و دقت در تدوین اسناد جدید از طرف دولت محترم را ایجاب می کند.»

در پایان این مراسم، دکتر حسین ابراهیم آبادی، رئیس دبیرخانه دائمی جشنواره بین المللی فارابی گزارشی از روند برگزاری جشنواره و فرآیند داوری برای حاضران ارانه کرد. هم چنین «شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی کشور» افتتاح شد و دکتر حسام الدین آشنا، دکتر محمد فرهادی، دکتر سیدضیاء هاشمی، دکتر غلامعلی حداد عادل و دکتر محمد نهاوندیان از دیگر برگزیدگان جشنواره فارابی تقدیر کردند.

 

نظر شما