شناسهٔ خبر: 26364 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

از سازگاری دین با مدرنیته تا ضرورت بازنگری در میراث مکتوب

کتاب «اسلام؛ میان حقیقت و تجلی تاریخی» اثر عبدالمجید شرفی (اندیشمند مسلمان تونسی) که در آستانه سالگرد رحلت نبی مکرم (ص) منتشر شده است، چه حرف تازه‌ای برای نواندیشان مسلمان ایرانی دارد؟ در این باره با دکتر عبدالله ناصری‏، نویسنده و پژوهشگر حوزه تاریخ، تمدن و نواندیشی اسلامی و مترجم این کتاب گفت‌و گو کرده‌ایم.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در آستانه‌ ایام سالگرد رحلت نبی اکرم (ص) انتشارات کویر کتابی منتشر کرده است با عنوان «اسلام؛ میان حقیقت و تجلی تاریخی» اثر عبدالمجید شرفی (اندیشمند مسلمان تونسی) با ترجمه دکتر عبدالله ناصری. عبدالمجید شرفی در ایران به اندازه دیگر نواندیشان مسلمان عرب مانند نصر حامد ابوزید شناخته‌شده نیست. او به درخواست ناصری ــ که کتاب را با رعایت کامل حق مؤلف ــ ترجمه کرده، مقدمه‌ای هم برای برگردان فارسی آن نوشته است. گفت وگوی ایبنا را با مترجم «اسلام؛ میان حقیقت و تجلی تاریخی» می خوانید:

ـ یک سوال مقدماتی، شما میان روشنفکری دینی و نواندیشی دینی قایل به تفکیک هستید؟ 
خیر؛ من با‌ این بحثی که به‌تازگی هم مطرح شده، خیلی موافق نیستم. معتقدم زمانی می‌توان به نواندیش یا روشنفکر مسلمانی که دانش عمیقی از دین دارد دل بست که حاصل کارش تضمین کاربست و گسترش دین در جامعه باشد. روشنفکر یا نواندیش دینی  ــ که هر دو در یک قالب می‌گنجند ــ تفسیری از دین به دست می‌دهد که متناسب با شرایط دنیای مدرن کاربرد دارد و محوریت اصلی درک مفاهیم دینی را بر عقل‌گرایی بنا می‌کند.

کتابی که ترجمه کرده‌اید خلأ کدام یک از مباحث نواندیشی دینی را پر می‌کند؟
تمام دغدغه نویسنده تونسی کتاب و من ــ‌ با توجه به رشته تخصصی و مطالعات تاریخی خودم ــ ‌این بوده است که در بررسی تمدن اسلامی و میراث مکتوب آن اساساً به قرآن خیلی توجه نشده است؛ در این منابع مکتوب ــ‌ که بیشتر، ازقرن دوم هجری به بعد شکل گرفته‌اند ــ پیام وحی که رسالت نبی مکرم بر آن بنا و در قرآن متجلی شده‌ است کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر واقعیت جامعه «مدرن» که به همه انسان‌ها تحمیل گردیده، «سازگاری دین با مدرنیته» را به دغدغه بزرگ انسان مسلمان تبدیل کرده است، به‌ویژه با توجه به‌ این «ادعا» که دوره‌ دین‌محوری در عصر نو سپری شده است. ‌این سازگاری دغدغه اصلی نویسنده در نگارش‌ این کتاب و البته دیگر آثارش است.

ـ البته خود همین «ضرورت» و «تلاش» برای سازگاری دین با مدرنیته به‌ویژه با توجه به بروندادهای معرفتی و فلسفی آن مورد انتقاد طیفی از عالمان دینی است.
به هر حال معتقدم راه همسان‌سازی دین با دنیای مدرن ‌این است که در مسیر معرفتی خود تجدیدنظر کنیم و بدانیم جوهر حقیقی اسلام که از قرآن درک می‌شود با اسلام تاریخی متفاوت است. اسلام تاریخی آمیخته با مطامع سیاسی است؛ چه از سوی عالمان وابسته به حکومت‌ها و چه از سوی حکومت‌هایی که نیازمند مشروعیت‌سازی عالمان بوده‌اند.

ـ در مقدمه چندین بار اشاره کرده‌اید که کتاب از نگاه یک دانشمند اهل سنت نوشته شده است. این نگاه تا چه حد می‌تواند برای نواندیشی شیعی کاربرد داشته باشد؟
البته این کتاب در دستگاه فکری اهل سنت نوشته شده اما نویسنده، نواندیشی دینی است که در تونس متولد شده و رشد کرده است؛ ‌این کشور زمانی کاملا مستعمره بوده و در میانه قرن بیستم نظام آموزشی روشمند غربی‌ها را تجربه کرده است. من البته‌ این را هم گفته‌ام که شرفی به دلیل ناآشنایی با اندیشه‌های تشیع به‌ویژه آن چه حضرت امام (ره) فقه واجتهاد پویای آگاه به زمان و مکان می‌نامیدند، از دستگاه  و منظومه اجتهادی شیعه غفلت کرده است.

ـ می‌خواستم بدانم آیا در آثار اندیشه‌وران شیعه‌ خودمان، مباحثی از این دست مغفول مانده بود که ترجمه‌ این کتاب را لازم دانستید؟
مانیفست اصلی‌ این کتاب تأکید بر دو اسلام تاریخی و حقیقی است. درتعریف و تبیین دین (به استناد ادبیات مکتوب به‌جای‌مانده)، بیشتر به ظاهر عبادات توجه می‌شود تا انگیزه‌های اصلی دین که خیر و نیکی است. مسلمانان به عنوان مخاطب اصلی پیام پیامبر (قرآن) از تعامل مستقیم با آن غافل شده‌اند.

البته در ‌این رابطه تک‌نگاری‌هایی شده‌است؛  مانند پرداختن به مسئله زکات که فلسفه اصلی آن مغفول مانده است. اما قبل از اینها ما نیازمند بازنگری جدی در میراث مکتوب دینی خود هستیم. در جهان تشیع، عالم سنت‌گرایی چون محمدباقر بهبودی، اوایل دهه 60‌ ایده‌ ضرورت بازنگری در کتب اربعه شیعه را مطرح کرد و معتقد بود‌ این آثار را خودمان باید پالایش کنیم، قبل از آن که دیگران به‌ این کار بپردازند. اما متأسفانه آثارش در کشور خودمان اجازه چاپ نیافت و مجبور به انتشار آنها در لبنان شد؛ یا برخی دیدگاه‌های متفکرانی چون صالحی نجف‌آبادی، دکتر بهشتی و امام موسی صدر نیز در همین حوزه قابل ارزیابی هستند اما به دلیل سایه سنگین میراث مکتوب گذشته، متأسفانه اجازه نداشته‌ایم وارد‌ این بحث‌ها شویم.

در حال حاضر نیز با وجود طرح بحث کرسی‌های آزاداندیشی از سوی رهبر انقلاب، دانشگاه‌ها به دلیل فشار سنگین همان میراث مکتوب، مجال ورود به‌ این بحث‌ها را ندارند؛ البته رسانه ملی هم توجه لازم به‌ این موضوع نمی‌کند.

ـ آقای شرفی همان دانشمند برجسته‌ای است که چند سال قبل همراه چند نواندیش دیگر عرب، موسسه‌ای معتبر را راه اندازی کردند ...
بله؛ دقیقا. عبدالمجید شرفی به همراه چند تن ازنواندیشان و عصری‌اندیشان مسلمان عرب و شمال آفریقا مثل عزیز عظمه، جرج طرابیشی، نصر حامد ابوزید، سید محمود القمنی، محمد حداد و خانم رجاء‌ بن سلامه، «رابطه العقلانیین العرب» را درسال 2007 در پاریس تأسیس کردند تا با رویکرد عقل‌گرایی شبه‌معتزلی ضدسلفی، به بازخوانی تفسیر فقه، کلام و تاریخ اسلام بپردازند. آن‌ها معتقدند در روند نمایش تعصب و جمود و ناکارآمدی دین اسلام در عصر مدرن شیخ یوسف قرضاوی و بن‌لادن یکسان مقصرند!

ـ چه شد که شرفی مقدمه‌ای بر ترجمه فارسی کتاب نوشت؟
این اولین کتابی است که از عربی به فارسی ترجمه شده و حقوق مؤلف کاملا پرداخت شده است. امتیاز کتاب به زبان فارسی هم متعلق به کشورمان است. در تماس‌هایی که با‌ ایشان داشتم بسیار از ترجمه کتاب به فارسی استقبال کردند و همان طور که در مقدمه خود آورده‌اند انگیزه‌شان را برافروختن جرقه بررسی و مداقه در بدیهیات دانسته‌اند؛ بدیهیاتی که در طول زمان و مکان با انواع دینداری‌ها گسترده‌ شده‌اند.

نظر شما