شناسهٔ خبر: 25129 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

جورج جرداق همواره در تاریخ اسلام زنده خواهد ماند

در بخشی از پیام استاد محمدرضا حکیمی برای مراسم یادبود جورج جرداق،آمده است: جورج جرداق نویسنده توانا و سحرآفرینی بود، که همواره در تاریخ اسلام زنده خواهد ماند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، استاد محمدرضا حکیمی برای مراسم یادبود جورج جرداق، شاعر و نویسنده فقید لبنان که با عنوان «غواص بحر معنا» در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی برگزار شد، پیام مکتوبی فرستاد که متن کامل آن‌را با هم می خوانیم.

مرزبان بزرگ تشیع، مرحوم علامه مجاهد، سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی، صاحب کتاب گرانسنگ «المراجعات» که مشتمل بر نامه‌هایی است رد و بدل شده، میان ایشان و رئیس اسبق الازهر، جناب شیخ سلیم بشری... و سرانجام شیخ ازهر، در آخرین نامه خود(نامه ۱۱۱)، تصریح می‌کند که کسانی مطلب نادرست درباره شیعه می‌گفتند، ولی تو مرا از حقیقت مذهب شیعه مطلع کردی. مذهبی گرفته شده از پیامبر«ص» و اهل بیت«ع» و تو سبب راهیابی من به حقیقت شدی...

باری، علامه مجاهد و مرزبان، سید شرف الدین عاملی در نامه‌ای تقریظ‌گونه، به مرحوم استاد بزرگ جورج جرداق، درباره کتاب او، در شرح شخصیت حضرت امام امیرالمومنین علی -علیه السلام- خطاب به او به این مضمون می‌گوید: «اگر می‌خواهید درباره اهمیت و ارزش کتاب«الامام علی صوت العداله الانسانیه» سخنی در خور بگویم، قلم خود را و بیان شگرفتان را به من عاریه بدهید، تا حق سخن ادا شود.

مرحوم علامه جعفری نیز تقریظی عمیق بر کتاب «صوت العداله» نوشته‌اند. کتاب در چاپ بیروت، در ۵ جلد، سال‌ها پیش انتشار یافته است. و نه اینکه در این کتاب حق امام علی بن ابی طالب«ع»، کامل و تمام ادا شده باشد، امام جورج جرداق، کاملترین و تمام‌ترین کتاب‌ را - بعد از کتاب «الغدیر» - نوشته است.

در پایان جلد پنجم که مولف مرحوم، تقریظ‌های دانشمندان کشورهای مختلف را درج کرده است، (از سنی و شیعه و مسیحی)، تقریظ علامه جعفری را نیز آورده است.

فکر پر آفاق نویسنده، و قلم سیال او، و واژگان بسیار سرشار او، و تعبیرات سحرآفرین کتاب، باعث شده است تا کتاب «صوت العداله»؛ به نام یکی از بی‌نظیرترین کتاب‌ها، - در بلاغت عربی- یاد شود.

زبان عرب، زبان بلاغت است. در زبان عربی شعر و خطابه و نامه و کتاب، همه آثاری پر ارج و پر آفاق فراوان است، اما صوت العداله در میان آن همه آثار، درخششی چشمگیر دارد. جورج جورداق نمی‌نویسد، بلکه تصویر می‌آفریند، و تابلو می‌سازد و از رسالت واژه و تعبیر، به سرشاری استفاده می‌کند.

همانگونه که امام علی«ع» به زندگی، حیات بخشید، و ارج انسانی را فریاد کرد، و شاکله عدالت را اساس ضروری جامعه‌ها و تمدن‌ها شمرد، و در فضای ملکوتی، و تعابیر پر نور «نهج البلاغه»، خدا و انسان و زندگی و عدالت را سرود، و به واژه‌ها جان جاودان داد، نویسنده صوت العداله نیز، به پیروی از خطب علوی، و در کتاب خود، در شرح مقداری از شخصیت امام علی«ع»، آفاق آفرید و آفاق، و اوج گرفت و اوج... و تعبیرات و واژگانی آن چنان را عرضه کرد، و در آفاق لاهوتی شخصیت علی «ع»، حقیقت علوی، و به تعبیر خود او: «فریاد عدالت انسانی»، او نیز اوج گرفت.

واژه‌ و تعبیر در کتاب او، چیزهایی نیستند که خواننده کتاب، فقط آنها را بخواند... بلکه خواننده کتاب، هنگام روبروشدن، با «فریاد عدالت انسانی»، و آنهمه واژه و تعبیر، و آن همه تابلو و تصویر،‌باید نخست همراه نویسنده کتاب، با واژه‌ها و تعبیرهای بسیار ذوق پرور و دکلش کتاب به راه افتد، تا به بلندای مضامین علوی کتاب برسد، و از مشعلی بنام امیرالمومنین علی«ع»، که معنای زندگی و انسان و عدالت را روشن کرد، پرتو گیرد، و با شکوه این کتاب، در آستانه جلال و مقام علی«ع» سر فرود آورد.

سخن درباره این کتاب شگفت، و این قلم شکوهمند، و این نویسنده عاشق... بسیار می‌توان گفت که می‌گذرم.

جورج جرداق نویسنده توانا و سحرآفرینی بود، که همواره در تاریخ اسلام زنده خواهد ماند، آری، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، به ویژه که او به نقطه اوج آفاق اندیشه و کردار و گفتار امام علی(ع)، که بعد از توحید، عدالت بود، توجه یافت، و نام کتاب پنج جلدی خود را چه زیبا، و شورانگیز، شورگستر، «الامام علی صوت العداله الانسانیه» گذاشت، و همین نامگذاری کافی است برای اینکه انسان بداند که نویسنده کتاب دارای وجدانی بیدار، و دلی حقجو،‌و در بلاغت، توانی بسیار بالا دارد، و کتاب او، از نظر حیات بخشیدن به واژه، در اوج زیبایی است، و از نظر جلالت تعبیر کم مانند است.

جورج جرداق با مطالعه تاریخ اسلام و تاریخ فلسفه، بخش «علی و سقراط» را می‌نگارد، و نکاتی مهم را، از زندگی انسان‌ساز، و جامعه‌پرداز، انسان‌های بزرگ‌ یادآور می‌شود.

خوب است در اینجا اشاره کنم به شعری در مدح و ثنا گستری حضرت علی«ع»، سروده برادر بزرگتر جورج جرداق، یعنی فواد جرداق، که نویسنده، در پایان جلد پنجم صوت العداله آن را ذکر کرده است. و مضمون این شعر که در آن اشاره به «نهج‌البلاغه» شده است، چنان آفاق یافته است که می‌توان به عنوان ترجمه آزاد گفت: «آیا می‌توان تصور کرد که در جامعه‌ای و در میان مردمی که «نهج‌البلاغه» وجود دارد، و آن جامعه و آن مردم، خود را معتقد به نهج‌البلاغه و صاحب نهج‌البلاغه می‌دانند، ظلم و ستم هم باشد؟‌و جایی که نهج البلاغه هست، محرومانی از امکانات مختلف زندگی به سر برند؟ و یتیمانی گرسنه بخوابند؟»

باری، بر می‌گردیم به سخن بسیار پر معنا و پر اشاره و تاریخ‌ساز خود جورج جرداق، و خطاب دردمندانه و هشدارگونه او به تاریخ، که با توجه به وضع اسفبار انسان و انسانیت - در شرق و غرب- و دسترس نداشتن انسان‌ها به رهبرانی انسان دوست و عدالت گستر که می‌گوید:

«ای تاریخ!... کاش می‌شد هر از گاهی (بلکه قرنی) یک علی بن ابی طالب(ع) به بشریت قرون و اعصار تقدیم می‌کردی! تا کسی بتواند به نجات انسان، و شکوفایی انسانیت، و همه گیر شدن عدالت امیدوار شود.»

نظر شما