شناسهٔ خبر: 24970 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گلشنی: ابهام در آتیه غرب، در خود فضای تفکری غرب قابل اثبات است

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌گوید: مقابله با جبهه معارض فرهنگی باید خردمندانه باشد. برخورد تهاجمی کار نمی‌کند، چون جریان مقابل مظلوم واقع می‌شود و هر وقت کسی مظلوم واقع شد نظرها را به سوی خود جلب می‌کند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ مهدی گلشنی فارغ‌التحصیل مقطع دکتری رشته فلسفه علم از دانشگاه برکلی آمریکا است. او از اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مدیرگروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف است. گلشنی تاکنون آثار زیادی در زمینه نسبت علم و دین نوشته و منتشر کرده است. او رئیس اسبق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بوده و در مسیر تبیین فرهنگ در چارچوب انقلاب اسلامی کارهای عمده‌ای انجام داده است.

چندی پیش مقام معظم رهبری در سالروز آغاز به کار شورای عالی انقلاب فرهنگی طی حکمی ۳ عضو حقوقی را به این شورا منصوب کردند و طی حکم‌شان  فلسفه وجودی، وظایف کلی و خط و مشی‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی را مشخص کردند. ایشان در ضمن همین حکم به جبهه‌بندی صریح فرهنگی یعنی جبهه فرهنگی مدافع انقلاب و جبهه معارض با انقلاب اسلامی اشاره کردند و تاکید داشتند که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید جبهه نخست را امیدوار و جبهه دوم را ناامید کند.

گفت‌وگوی زیر با مهدی گلشنی که توسط خبرنگار تسنیم صورت گرفته، در خصوص موضوع جبهه‌بندی‌ها در حوزه فرهنگ است و تلاش شده شیوه درست مواجهه فرهنگی با جبهه معارض فرهنگ انقلاب اسلامی در آن تبیین شود. این مواجهه آنگونه که رهبر انقلاب تاکید دارند باید حکیمانه باشد و گلشنی وجوهی از این مواجهه حکیمانه و منطقی را در سخنانش تبیین کرده است:

*تسنیم: آقای گلشنی، معمولا دو رویکرد نسبت به فرهنگ وجود دارد. در جامعه ما، یک جریانی وجود دارد که بود و نبود فرهنگ برایش مهم نیست و بیشتر به رفاه و توسعه مادی و اقتصادی یا در بهترین حالت به پیشرفت صرفا علمی توجه دارند، دسته دیگری هستند که بحث ما با آنها مربوط به بود و نبود فرهنگ نیست، آنها اهمیت فرهنگ را خیلی خوب درک می‌کنند، ولی ما در ارزش‌های فرهنگی با آن‌ها مشکل داریم. اینها می‌گویند باید فرهنگ باشد اما در اینکه چه فرهنگی باید حاکم باشد، بین جبهه فرهنگی انقلاب و جبهه مقابل آن اختلاف نظر وجود دارد! حرف جبهه فرهنگی انقلاب این است که فرهنگ نباید وامدار بیگانه باشد، بلکه باید مبتنی بر فرهنگ و ارزش‌های بومی باشد! نظر شما در خصوص مواجهه فرهنگی با دو گروهی که در برابر جبهه فرهنگی انقلاب وجود دارد، چیست؟

بله کاملا درست است. اما نکته مهم این است که مقابله با هر دو گروه باید خردمندانه باشد. برخورد تهاجمی کار نمی‌کند، چون مظلوم واقع می‌شوند و هر وقت کسی مظلوم واقع شد نظرها را به سوی خود جلب می‌کند. بنابراین باید عاقلانه و با نرمی، برهان، استدلال و شواهد جامعه‌شناختی با آنها مواجه شد.

ما می‌دانیم که هر دو گروه اشتباه می‌کنند و شما هم نمی‌توانید به راحتی نظرشان را عوض کنید اما کاری که شما می‌توانید بکنید این است که قوت خود را نشان بدهید. وقتی اینگونه شد آنها هم به صورت اتوماتیک تضعیف می‌شوند. همچنین باید ضمن اینکه قوت خود را نشان می‌دهید باید استدلال به کار ببرید و به نحو جدال در آن معنایی که قرآن به کار می‌برد یعنی به نحو احسن «وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ» کار را پیش ببرید و در نهایت هم کار را با مهربانی با آنها به انجام برسانید و سعی کنید از این طریق قوت خود را نشان بدهید.

*تسنیم: به نظر شما نقاط قوت جبهه فرهنگی انقلاب در کجاست و پیروان این جبهه بر چه نکاتی باید دست بگذارند؟

اولا شما در محیط غرب افرادی را پیدا می‌کنید که صریح می‌گویند وضعیتی که غرب پیش گرفته است، درست نیست و آتیه غرب معلوم نیست به کجا منجر می‌شود. خیلی‌ها هم پیش‌بینی می‌کنند که آتیه غرب، نابودی تمدنشان است چون غرب اهمیت نمی‌دهد که چه چیزی را تولید می‌کند. بنابراین در میان متفکران و فیلسوفانشان این توصیه را می‌بینیم که این روش درست نیست و نتیجه‌ای جز نابودی ندارد. بنابراین ما اولا باید از غرب این را بگیریم و به خوردشان بدهیم و به آنها بگوییم که خود متفکران اینها دارند این را می‌گویند.

ثانیا ببینید غربی‌ها چه قدر روی مسئله اخلاق تاکید می‌کنند، به علت اینکه غرب الان روی جامعه ما نفوذ دارد ما می‌توانیم آنچه را که می‌خواهیم بگوییم و در اسلام نیز هست، از زبان غرب تحویلشان بدهیم؛ یعنی بگوییم آن جامعه‌ای را که شما آن را جامعه‌ای موفق می‌دانید نیز همان دغدغه اخلاقی را دارد.

من در بسیاری از جاها این تاکتیک را موفق دیدیم، یعنی اگر بگوییم ما چنین چیزی داریم، جامعه ما قبول نمی‌کند، اما اگر بگوییم فلان شخص بزرگ در غرب نیز همین نظر را دارد او نیز نرم می‌شود و می‌فهمد که این حرف از روی تعصب اسلامی زده نمی‌شود، بلکه یک مسئله تجربه شده است که حتی در آن طرف دنیا هم همان حرف را می‌زنند.

امروز چون در غرب تضارب آرا وجود دارد (البته جدای از حوزه سیاست آنها)، این امید هست که ترجمه برخی آثار از آن طرف به این طرف خیلی تاثیرگزار باشد، مثلا امروز در مورد نسبی بودن اخلاق در جامعه ما زیاد بحث می‌شود، اما در غرب هم کتاب‌های زیادی در ضد نسبی بودن اخلاق منتشر می‌شود. باید این کتاب‌ها را ترجمه کنیم تا بفهمند طرف مقابل هم این را می‌گوید و به آنها بفهمانیم اگر یک چیزی را از مکتب فیلسوف خاص غربی می‌گیرید این چیزی نیست که همه اندیشمندان غربی می‌گویند و آرای مخالف با آنها نیز وجود دارد.

تسنیم: از نظر شما مواجهه فرهنگی با جریان یا جبهه فرهنگی معارض چه طور باید باشد؟

این مواجهه قبلا اتفاق افتاده است؛ بعضی از بحث‌های مطهری هم در این جهات بوده است و می‌توان از آنها درس‌های زیادی آموخت. من فکر می‌کنم  حتی اگر حامیان و پیروان این جریان با شما بحث هم نداشته باشند، شما باید سوالات مقدر را مطرح کنید و سعی کنید به صورت  اقنایی جواب آن را بدهید. مثلا  آنها می‌خواهند از آزادی بپرسند، شما بگویید آزادی در اسلام هم وجود دارد، اما فرض کنید کسی بخواهد خانه شما را خراب کند، آیا مجاز است؟ آیا آزادی نباید حد داشته باشد؟ آزادی باید نامحدود باشد؟

باید مرزی برای این آزادی وجود داشته باشد و معیارهایی به ما بگوید این مرز آزادی تا کجا باید باشد و چه چیز را تعیین کند! مثلا اینکه شما در ترافیک چراغ قرمز را می‌توانید رد کنید؟ بنابراین برای سلامتی جامعه باید قانون وجود داشته باشد. بنابراین در اسلام هم آزادی وجود دارد اما در این آزادی، منافع جمع باید حفظ بشود.

به نظرم می‌شود استدلال کرد و با این استدلال می‌شود گفت که خیلی از حرف‌های شما درست است، اما ما در درجه و شدت و ضعف با هم فرق داریم؛ مثلا شما می‌گویید آزادی مطلق این است که هر کس هر کاری دلش خواست می‌تواند انجام بدهد، اما ما می‌گوییم در این صورت دیگر جامعه‌ای باقی نمی‌ماند! ما معتقدیم که اگر حد و حصری قرار ندهیم به قول فیزیکدان انگلیسی «قضاوت با آن است که زورش بیشتر است».  به نظر ما جلوی چنین چیزی را باید با قانون و مرزبندی گرفت.

نظر شما