شناسهٔ خبر: 22236 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

گزارش نشست نقد کتاب «ساخت اجتماعیِ واقعیت»/بخش نخست؛

تغییرات بنیادین در جهان‌نگریِ انسان مدرن

عبدالکریمی در شرایطی که نوعی تغییر بنیادین در جهان‎نگری انسان مدرن در حال روی دادن است، نظریه‎های جامعه‎شناسی و اصل جامعه‎شناسی اثباتی، نیازمند تجدیدنظر می‎نماید؛ نوعی تجدید اصولی در فلسفه‌ی علوم اجتماعی و پیوند دادن این تجدیدنظر که با دستاوردهای جامعه‎شناسی تجربی ممکن می‎شود.

فرهنگ امروز/فاطمه امیراحمدی: مسعود کوثری مدیریت جدید شرکت انتشارات علمی-فرهنگی تصمیم دارد با دعوت از صاحب‎نظران و برگزاری نشست‎های نقد و بررسی آثار منتشرشده‌ی این انتشارات و نیز کتاب‎های ارزنده‌ی منتشرشده‌ی دیگر ناشران،‎ فضای فرهنگی را در این مرکز فراهم سازد. مدیریت این نشست‎ها بر عهده‎ی بیژن عبدالکریمی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. نقد و بررسی کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت، رساله‎ای در جامعه‎شناسی شناخت» دومین نشست از سلسله‎ی این نشست‎ها با حضور بیژن عبدالکریمی، محمدامین قانعی‎راد و محمدجواد غلامرضاکاشی برگزار شد که در ادامه مشروح سخنان بیژن عبدالکریمی می‎آید.

 

بیژن عبدالکریمی در ابتدای بحث به زمینه‎ی فکری نویسنده‌ی کتاب، پیتر برگر پرداخت و گفت: پیتر لودویک برگر استاد جامعهشناسی و الهیات و نیز مدیریت فرهنگ اقتصادی بود.

 

عمده تأثیرگذاران بر اندیشه‎ی پیتر برگر

عبدالکریمی اظهار داشت: عمده کسانی که بر اندیشه‎ی وی تأثیر گذاشتند، «کارل مارکس» بود. برگر نگاه دیالکتیک رابطه‎ی فرد و جامعه‎ی خود را از کارل مارکس گرفته است، همچنین در تبیین نقش دین در ازخودبیگانه ساختن انسان نیز تحت تأثیر مارکس بوده است.

«ماکس وبر» از دیگر اندیشمندانی است که بر آرا و اندیشه‎های برگر تأثیر اساسی گذاشته است. نگاه برگر به جهان و اهمیت معناداری در جهان و نقش دین در نظم اجتماعی، عرفی شدن دین در دوران مدرن و نیز نگاه او به مدرنیته تحت تأثیر اندیشه‎های ماکس وبر بوده است.

برگر همچنین در «تأکید بر واقعیت اجتماعی و عینیت اجتماعی» از دورکیم، در «روان‎شناسی اجتماعی» از جورج هربرت مید و در «پدیدارشناسی در خصوص دین» از شلایر ماخر تأثیر گرفته است. از طرفی دیگر برگر در تأکید بر واقعیت زندگی روزمره، جهان عقل متعارف، حیث التفاتی آگاهی، چندوجهی بودن واقعیت، بین‎الاذهانی بودن شناخت، استفاده از روش پدیدارشناختی متأثر از نظریات ادموند هوسرل و آلفرد شوتس بوده است.

هایدگر نیز از دیگر بزرگان این عرصه است که بر اندیشه‎های برگر تأثیر داشته است. تکیه بر زیست‎جهان و واقعیت زندگی روزمره، نقش زبان در تصویر ما از جهان، رابطه‎ی حضوری با جهان، فرو ریختن دیوار میان ذهنیت و عینیت و تلاش به منظور ارائه‌ی چارچوبی خارج از ثنویتاندیشی دکارتی و ثنویت ذهنیت-عینیت از آرایی است که برگر تحت تأثیر هایدگر بیان داشته است.

 

آثار دیگر پیتر برگر

عبدالکریمی در ادامه به دیگر آثار برگر اشاره کرد و گفت: «ذهن بی‎خانمان» اثری است که وی با بریجیت برگر و هانسفرد کلنر تألیف کرده است. مضمون کتاب، مطالعه درباره‌ی نوگرایی و نوسازی و تأثیرات نهادهای مدرن بر آگاهی مدرن، بهویژه در جوامع جهان‌سومی است. در این کتاب پیامدهای واکنشی در قبال فرایندهای نوگرایی و نوسازی در اشکال نوسازی‎زدایی و نوسازی‎ستیزی مورد بررسی قرار گرفته است؛ به عبارتی برگر واکنش‎های ناشی از ناخشنودی‎های زاییده‌ی نوگرایی و نوسازی و عوارض ناشی از آن در زندگی فردی به‌صورت‎های بی‎هنجاری، بیگانگی از خویشتن را بررسی کرده است.

استاد فلسفه دانشگاه در ادامه‎ی بحث خود به کتاب «بررسی جامعه‎شناختی نظریه‌ی عرفی شدن» اشاره کرد و عنوان داشت: کتاب حاضر اولین اثری است که برگر به‌صورت جدی درباره‌ی نظریه‌ی عرفی شدن ارائه کرده است. او در این مقاله عرفی شدن را از منظر جامعه‎شناختی بهویژه جامعهشناسی معرفت مورد مطالعه قرار داده است. برگر بر این باور است که عرفی شدن، پدیدهای علیتی است و مهم‎ترین عامل آن تکثرگرایی است.

 

مدرنیته و عرفی شدن دین

این محقق در ادامه‎ی بحث خود به اندیشه‌ی برگر پرداخت و گفت: بخش مهمی از نظریات برگر در مورد دین و فرایند عرفی شدن است. او دین را عملی انسانی می‎داند که مهم‎ترین نقش آن معنا بخشیدن به زندگی است. دین و تبیین قدسی کیهان، معنابخشی به جهان و تبیین مرگ، تصادفی نبودن هیچ‌یک از پدیدارهای جهان و نفی و انکار تصادف در جهان، حاکمیت حکمت بالغه‎ای در جهان و نقش انسان در این نظام کیهانی در اندیشه‎های وی از دین دیده می‎شود. بنابراین نقش دین توجیه‎گری است و توجیه‎گری هم نیاز جوامع و هم نیاز افراد است، چنانچه نقش دین در توجیه‎گری کاهش یابد، عرفی شدن روی می‎دهد.

عبدالکریمی در بیان اندیشه‎ی برگر اضافه کرد: عرفی شدن فرایندی است که از طریق آن بخش‎های جامعه و فرهنگ از سیطره‌ی نهادها و نمادهای دین آزاد می‎شوند. برگر هر نوع کاسته شدن از اهمیت دین در جامعه را مصداقی از عرفی شدن به شمار می‎آورد. وی عامل کاهش اهمیت دین را مدرنیته می‎داند که همه‌ی جوامع با اندکی جرح و تعدیل، مسیر جوامع غربی را طی می‎کنند و همه‌ی ادیان به سرنوشت دین مسیحی دچار خواهند شد؛ زیرا مدرنیته غیرقابل بازگشت است و عرفی شدن و مدرنیته لازم و ملزوم یکدیگر هستند.

این استاد دانشگاه در ادامه‌ی بحث از آثار برگر، به کتاب «افول سکولاریسم» اشاره کرد و گفت: این کتاب مجموعه سخنرانی‎هایی است که با هدف بررسی نقش دین در زندگی سیاسی ارائه شده که بعداً به‌صورت کتاب وارد حوزه‌ی نشر شد. در این کتاب می‎توان گفت، تفکر برگر درباره‌ی دین و عرفی شدن، پس از دهه‌ی 60 دچار تحولاتی شد. مهم‎ترین تعدیلی که از نظر خود برگر در نظریهی او ایجاد شده، این است که آنچه مدرنیته با خود همراه می‎آورد عرفی شدن نیست، بلکه «کثرت‎گرایی» است. منظور برگر از کثرت‎گرایی همزیستی مدنی گروه‎های نژادی، قومی و دینی با تعاملات اجتماعی میان آن‎ها در یک جامعه‌ی واحد است. به نظر او افول فرایند عرفی شدن پیامدهایی دارد (افول نظریه‌ی عرفی شدن به معنای باقی ماندن دین بهعنوان نیروی مؤثر در صحنه است)؛ نوسازی و عقلانیت همراه آن لزوماً به زایل شدن نهادها و احساسات دینی منجر نخواهد شد، بلکه در جامعه‌ی مدرن به نهادهای مذهبی بهعنوان عرضه‎کننده‌ی محصولات مذهبی نگریسته می‎شود، محصولاتی که به‌خودی‌خود غایت نیستند، بلکه عرضه می‎شوند تا توسط متقاضیان خریداری شوند؛ در نتیجه جلب رضایت خریداران شرط ضروری برای موفقیت نهادهای مذهبی عرضه‎کننده‌ی محصولات مذهبی است (این یعنی سکولاریسم).

به عبارتی در تغییر دیدگاه برگر در مورد عرفی شدن، خود اذعان دارد که مدرنیته ضرورتاً به عرفی شدن نمی‎انجامد، در دنیای مدرن شیوه‌ی دین‎داری تغییر کرده است و باورهای دینی بر قطعیت و جزم سابق نیستند و پدیده‌ی عرفی شدن پدیدهای جهان‌شمول نیست.

او گفت: البته برگر دو استثنا برای افول نظریه‌ی عرفی شدن ارائه کرده است: استثنای اروپا و استثنای روشن‌فکران.

عبدالکریمی در این باره توضیح داد: به نظر برگر، نظریه‎ی عرفی شدن در اروپای غربی مصداق دارد و هم‌زمان با مدرنیته، تغییرات بسیاری هم در سطح اعتقادات و هم در سطح مراسم و مناسک مرتبط با کلیسا نظیر حضور در مراسم دعا، تبعیت از فرامین کلیسا در زمینه‌ی رفتار فردی و تربیت کشیش به وجود آمده است. همچنین منظور برگر از اصطلاح روشن‌فکران، کسانی هستند که از نوعی آموزش عالی کاملاً سکولار به سبک غرب بهویژه در ادبیات، علوم تجربی، علوم انسانی و علوم اجتماعی بهره‎مند هستند. این خرده‌فرهنگ در واقع عمده‎ترین حامل ارزش‎ها و اعتقادات پیشرو و روشنگر است که پیروان آن از نفوذ فراوانی برخوردار هستند و نیز بر نهادهایی که تعریف رسمی پدیده‎هایی نظیر نظام آموزشی، وسایل ارتباط جمعی و حدود نظام حقوقی را ارائه می‎دهند، احاطه دارند.

عبدالکریمی گفت: از دیگر آثار برگر می‎توان به «مواجهه با مدرنیته»، «ستیز بر سر خانواده» و «انقلاب سرمایه‎داری» اشاره داشت.

 

توماس لاکمن

بیژن عبدالکریمی سپس درباره‌ی نویسنده‎ی کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت» بیان داشت: توماس لاکمن استاد عالی‌رتبه‌ی جامعهشناسی در آلمان است که تحت تأثیر «آلفرد شوتس»، «هوسرل» و «هایدگر» قرار دارد، «ذهنیت تأملی» (Reflexive Intersubjectivity) و «ارتباط در زندگی روزمره» را متأثر از نظریه‌ی کنش ارتباطی هابرماس بیان می‎کند.

این محقق افزود: لاکمن نقش مهم و کلیدی در مکتب و سبک و سیاق پدیدارشناسی جامعهشناسی داشته است. «پدیدارشناسی و جامعهشناسی»، «برساخت اجتماعی واقعیت» و «دین ناپدید: دگرگونی نمادها در جامعه‌ی صنعتی» از آثار این نویسنده است.

کتاب ساخت اجتماعی واقعیت

اندیشه‎های لوکمان

بیژن عبدالکریمی سپس به اندیشه‎های توماس لوکمان پرداخت و گفت: لوکمان به دنبال تلفیقی بین رشته‎های مختلف علوم انسانی بود، به باور او شکاف فزاینده میان رشته‎های علوم انسانی که آن‎ها را ناکارآمد و ناموجه ساخته است به‌واسطه‌ی «مدرنیته»، فرایند «سکولاریزاسیون» و «نظریه‌ی اجتماعی» پدید آمده است. در واقع علاقه‌ی ویژه‌ی لوکمان به تلفیق میان جامعهشناسی، فلسفه و دین بود. ابزار تحلیلی لوکمان برای این منظور، تأکید بر «زندگی روزمره و امر زیسته» (Everyday life and the lived)، میان ذهنیت تأملی (Reflexive Intersubjctivity) و «ارتباط در زندگی روزمره» (متأثر از نظریه‌ی کنش ارتباطی هابرماس) بوده است.

از نظر لاکمن دین زیر بار تأثیرات ویرانگر مدرنیته و سکولاریزاسیون نقش تلفیق‌گر و یک‎پارچه‎کننده‌ی خود را در زندگی روزمره و حوزه‌ی عمومی از دست داده است. جامعه‎ای که بیش از پیش تمایز می‎یابد و تقسیم‌کار در آن افزوده می‎شود، تکه‎تکه می‎گردد و زندگی روزمره نقش خود را برای ایجاد معنای یک‎پارچه‌ی زندگی از دست می‎دهد و در واقع زندگی به‌مثابه یک کل معنادار تکه‎پاره می‎شود.

این محقق فلسفه اظهار داشت: همچنین لاکمن در کتاب «دین ناپدید: دگرگونی نمادها در جامعه‌ی صنعتی» نشان می‎دهد که چگونه در یک جامعه‌ی صنعتی، جنبه‎های دینی تجربه‌ی انسانی از حوزه‌ی عمومی رانده می‎شوند و به درون زندگی خصوصی و گاه ضمیر درونی فرد به انزوا می‎رود.

 

هدف از تألیف «ساخت اجتماعی واقعیت»

عبدالکریمی درباره‌ی هدف نویسندگان از تألیف کتاب عنوان داشت: برگر و لوکمان در این کتاب تلاش کردند تا علایق جامعهشناسی پدیدارشناختی را به ساختارها و نهادهای اجتماعی گسترش دهند. انسانی شدن علوم انسانی و در همان حال حفظ علوم انسانی، اعاده‎ی حیثیت از «عامل انسانی» بهعنوان سازنده‎ی واقعیت اجتماعی در برابر نگرش مکانیکی مکاتب کارکردی و ساختاری و مارکسیستی به عامل انسانی است.

 

ضرورت تجدیدنظر در علوم انسانی

بیژن عبدالکریمی در انتهای سخنان خود اظهار داشت: در شرایطی که نوعی تغییر بنیادین در جهان‎نگری انسان مدرن در حال روی دادن است، نظریه‎های جامعهشناسی و اصل جامعهشناسی اثباتی، نیازمند تجدیدنظر می‎نماید؛ نوعی تجدید اصولی در فلسفه‌ی علوم اجتماعی و پیوند دادن این تجدیدنظر که با دستاوردهای جامعهشناسی تجربی ممکن می‎شود. در واقع مقاومتی که تا چندی پیش بر سر راه این تحول در جامعهشناسی جهان بهطورکلی و در جامعهشناسی عقب‎افتاده‌ی ایرانی به چشم می‎خورد، در حال از بین رفتن است.

نظر شما